خیلی جالب و زیباس ، دوستمون کیوان هنوز بین خودمون هم کشف نشده
امیدوارم بهتر بشناسیمش
كیوان در تاریخ 23 مرداد 1388 نوشته است :
اعدام . . .
سروده ای از « کیوان » پیشکش به تمام شهیدان راه آزادی از ابتدای تاریخ تا کنون
یـك روز صـبحِ زود به او گـفـتند:
آرد شـناسـنامه ی پـسـرش را هم
آزاد می شـود پـسـرت، امـروز
با خود بیار! پاره ی جگرش را هم
از جـای جَـست و بابـتِ خـرجِ راه
پالید، جیـبِ بـچّه ی دگرش را هم
شد ده هزار و سیصد و سی تومان
چون گشت خوب دور و برش را هم
بـشـكـست قـلّـكِ نـوه را شـایـد
آیـد بـكار ، ایــن ســفـرش را هم
«معصومه» با نیای به راه افتاد
بـگرفـت دسـتِ همـسـفرش را هم
صـد نـذر كـرد تـا بـه درِ زنـدان
مـی كـرد فـكرِ سـیم و زرش را هم
* * * * * * *
وقتی رسید و اسم به دربان گفت
بـر هـم زدند، بـال و پـرش را هم
اعدام شد سـحر پـسرت امروز
بـشكـست این خـبر كـمرش راهم
یـك نامـه و لباس و یك انـگـشتر
بــس بـود صـحّتِ خـبرش را هم
بنشـست و تـكـیه داد به دیـواری
پنـهان نـمود، چـشـمِ تـرش را هم
ای کاش قـلّـكِ نـوه اش بس بود
پـولِ گـلولـه هـای ســرش را هم
بـرداشـت نـامه را و بـه راه افـتاد
دیگر ندید دخـترك، پدرش را هم