gallerybanoo

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

دل خواسته ها


    علي حاتمي

    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الأربعاء مارس 03, 2010 3:47 am

    طوقي

    عوامل

    كارگردان: علي حاتمي
    فيلم نامه نويس: علي حاتمي
    بازيگران: بهروز وثوقي، ناصر ملك مطيعي، آفرين، ژاله، نادره، شهرزاد، محسن آراسته، جلال پيشواييان، بهمن مفيد، غلام رضا سركوب، حسين گيل، رسولي، نصرتي .

    سال نمايش
    مدت زمان: 110 دقيقه محصول: سييرافيلم سال نمايش: 23 مهر 1349ـ سينماهاي مولن روژ، مهتاب، ركس، هماي، اسكار، پاسارگاد، اورانوس، توسكا، ديانا، شهوند، نپتون، رنگين كمان، ژاله، چرخ و فلك، فيروزه و سيلورسيتي گونه: حادثه اي.

    خلاصه داستان
    آسيد مرتضي كبوتر باز (بهروز وثوقي)، كه با مادر نابينايش (ژاله) زندگي مي‌كند، يك كبوتر طوقي مي‌گيرد كه چشم همه‌ي كبوتر بازهاي محل دنبال او است. مادر كبوتر طوقي را بديمن مي‌داند و آسيد مرتضي را تشويق مي‌كند كه كبوتر را رها كند. در اين اثنا دايي مصطفي (ناصر ملك مطيعي)، آسيد مرتضي را براي خواستگاري نامزدش طوبي (آفرين) به شيراز مي‌فرستد؛ اما مرتضي و طوبي به هم دل مي‌بندند و ازدواج مي‌كنند. مرتضي همسرش را به كاشان مي‌برد، بي آن كه مادر و دايي اش را از اين موضوع با خبر سازد. مادر مرتضي متوجه‌ي رابطه‌ي آن دو مي‌شود، و موقعي كه پسرش را سرزنش و نفرين مي‌كند مصطفي سر مي‌رسد و از ماجرا با خبر مي‌شود. مصطفي كه نمي‌داند طوبي به عقد مرتضي درآمده است عباس گاري‌چي (غلام رضا سركوب) و جواد خالدار (بهمن مفيد)، كه با مرتضي خصومت دارند، را مأمور كشتن مرتضي مي‌كند. وقتي طوبي حقيقت را به مصطفي مي‌گويد مصطفي از كشتن خواهرزاده اش صرف نظر مي‌كند. عباس كه چشمش دنبال كبوتر طوقي است ناخواسته مرتكب قتل طوبي مي‌شود، و مرتضي پس از كشتن عباس هدف گلوله‌ي امنيه‌اي قرار مي‌گيرد و از پا درمي‌آيد.
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الأربعاء مارس 03, 2010 3:48 am

    علی حاتمی به روایتی دیگر

    زنده‌یاد علی حاتمی یکی از چهره‌های شاخص هنر ایران بود که تأثیری ماندگار بر سینمای ایران گذاشت و همواره آثاری خاص با مولفه‌های سینمای ملی خلق کرد. حاتمی سال 1323 در خیابان شاهپور، کوچه اردیبهشت متولد می‌شود. اینجا همان محله‌ای است که رضا خوشنویس هزاردستان از آن به عنوان نشانی محل سکونتش به مستنطق شش‌انگشتی یاد می‌کند.

    حاتمی در سال‌های درس و مشق به اقتضای سن و سال، نمایشنامه‌ای کوتاه می‌نویسد و همراه دوستانش آن را در محله‌شان به اجرا درمی‌آورد. این موضوع نشان از قریحه هنری این کارگردان نام‌آور سینمای ایران دارد که در سال‌های نوجوانی هم به این هنر علاقمند بود.

    او در ادامه تحصیلات پس از کلاس نهم در هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک در رشته نمایشنامه‌نویسی ثبت‌نام می‌کند. حاتمی سال 1343 در 20 سالگی وارد دانشکده هنرهای دراماتیک می‌شود. در همین دوران و پس از رفتن به دانشکده اولین نمایشنامه خود دیب (دیو) را می‌نویسد و اردیبهشت 1344 آن را در تالار نمایش هنرهای دراماتیک به مدت سه شب به اجرا درمی‌آورد.

    حاتمی سپس نمایش خاتون خورشید‌باف یا دختر نارنج و ترنج را در هفت پرده و سپس نمایشنامه‌های چهل گیس، خاتون و شهر آفتاب و مهتاب و قصه حریر و مرد ماهیگیر را می‌نویسد. نمایشنامه مدرن آدم و حوا یا برج زهرمار که تحولی در کار حاتمی است، زمینه آشنایی او با مسئولان تلویزیون را فراهم می‌کند.

    حاتمی دهه 1340 به استخدام تلویزیون ملی درمی‌آید و در بخش فیلمنامه‌نویسی این سازمان مشغول به کار می‌شود. او تا سال 1346 فعالیت هنری خود را با نوشتن فیلمنامه‌های مختلف برای تلویزیون ادامه می‌دهد و مدتی نیز برای تلویزیون روستا که آن روزها تازه تأسیس شده بود، فیلم‌های آموزشی می سازد. البته نام او در عنوانبندی این فیلم‌ها ذکر نمی‌شود، چرا که حاتمی اعتقاد دارد تلویزیون روستا صرفاً یک عنوان است و برنامه‌های آن با واقعیت‌های زندگی روستاییان جور درنمی‌آید. او در همان سال‌ها قید این کار را می‌زند.

    سال 1348 که کیمیایی، مهرجویی و تقوایی فیلم‌هایی مانند گاو، قیصر و آرامش در حضور دیگران را می‌سازند، حاتمی خود را برای ساخت فیلم حسن‌ کچل آماده می‌کند. او در 25 سالگی حسن کچل را به صورت رنگی (نه سیاه و سفید که سنت فیلم‌های ایرانی آن دوران است) فیلمبرداری می‌کند.

    حاتمی در حسن کچل همچون فیلمسازی عمل می‌کند که گویی نیم قرن از عمرش گذشته است. سبک کاری او در این فیلم مثل نمایشنامه‌های ابتدایی‌اش متأثر از سنت سخنوری و نقالی است. این فیلم کمدی موزیکال در سال 1349 در 15 سینما به نمایش در می‌آید و چهارمین فیلم پرفروش می‌شود.

    حاتمی سپس فیلمنامه طوقی را می‌نویسد که داستانی عاشقانه بر مبنای قصه ویس و رامین است. پس از قیصر کیمیایی، این فیلم هم موجی نو در سینمای ایران به راه می‌اندازد. هر چند منتقدان آن زمان اعتقاد داشتند حاتمی در شخصیت‌پردازی طوقی از قیصر کمک گرفته، ولی او این موضوع را انکار می‌کند. طوقی سال 1349 به نمایش درمی‌آید و پرفروش می‌شود.

    فیلم بعدی حاتمی بابا شمل است با همان حال و هوای حسن کچل. آن مرحوم دوست داشت فیلمسازی خود را در روال حسن کچل و بابا شمل ادامه دهد، اما شکست تجاری فیلم و شرایط آن زمان او را به این نتیجه می‌رساند که دوره این نوع فیلم‌ها سپری شده است. در همین زمان او قلندر را بر مبنای باورهای عامیانه می‌سازد که سوم فروردین 1351 به نمایش درمی‌آید.

    حاتمی سال1351 کمدی سیاه و تلخ خواستگار را می‌سازد که این فیلم هم در گیشه شکست می‌خورد. او سپس همراه با سرمایه‌گذار این فیلم، اثر تاریخی ستارخان را می‌سازد که گوشه‌ای از تاریخ مشروطیت ایران را به تصویر کشیده و علاقه او را به ماجراها و آدم‌های تاریخی نشان می‌دهد. اما نمایش این فیلم با انتقاد بسیاری از مورخان و منتقدان مواجه می‌شود.

    او پس از نمایش این سه فیلم سال 1352 به تلویزیون بازمی‌گردد و فعالیت مجدد خود را در این سازمان با ساخت مجموعه شش قسمتی مثنوی معنوی آغاز می‌کند. حاتمی در شش قسمت مستقل این مجموعه حکایت‌هایی کوتاه از مولانا را به تصویر درمی‌آورد و بلافاصله مجموعه تلویزیونی صاحبقران را تولید می‌کند.

    او سال 1355 به سازمان سینمایی پیام می‌رود تا فیلم سوته‌دلان را کلید بزند. این فیلم دی‌ماه 1356 به نمایش درمی‌آید. حاتمی سپس تولید یک مجموعه تلویزیونی عظیم را آغار می‌کند که نام اولیه آن تهران، روزگار نو یا جاده ابریشم است اما با نام هزاردستان به نمایش درمی‌آید.

    همزمان با انقلاب تهیه این مجموعه با وقفه مواجه می‌شود و حاتمی در این فاصله تهیه فیلمی دیگر را با نام حاجی واشنگتن برای شبکه یک آغاز می‌کند که مقارن با سال 1360 است. فیلم سال 1361 در اولین جشنواره فجر نمایش داده می‌شود و پس از آن تنها در چند شهرستان کوچک امکان اکران پیدا می‌کند. مرحوم حاتمی همان سال فیلم کمال‌الملک را می‌سازد که نمایش آن سال 62 با واکنش‌های متفاوت روبرو می‌شود. نگاه حاتمی در این فیلم معطوف به گوشه‌ای از تاریخ هنر ایرانی است. او با وجود نقطه نظرهای منفی و مثبتی که درباره آثار وی ارائه می‌شد، ساخت فیلمی دیگر را با عنوان جعفر خان از فرنگ برگشته آغاز می‌کند.

    در واقع حاتمی در مقطعی این فیلم را می‌سازد که مسئله خندیدن و نخندیدن تماشاگران سینما به شدت مورد بحث بود. خود وی نیز معتقد است جعفر خان از فرنگ برگشته اولین فیلم کمدی سینمای ایران در دوران پس از انقلاب است.

    همان سال‌ها حاتمی که یکی از دلایل متوقف ماندن مجموعه جاده ابریشم یا هزار دستان را نبود یک شهرک سینمایی می‌داند، تصمیم می‌گیرد برای ادامه تولید این مجموعه دست به ساخت شهرک سینمایی بزند که امروز یکی از بهترین و مهمترین گنجینه‌های سینمایی کشور محسوب می‌شود. زنده‌یاد علی حاتمی پس از ساخت مجموعه تلویزیونی عظیم هزاردستان که با استقبالی خوب مواجه می شود، سال 1368 فیلم سینمایی مادر و پس از آن دلشدگان را می‌سازد.

    پروژه بعد وی ملکه‌های برفی است که تا مرحله تدارکات نیز پیش می‌رود. حاتمی به طور همزمان فیلمنامه آخرین پیامبر را نیز آماده می‌کند. اما قبل از آنکه تدارکات عظیم ساخت این فیلم فراهم شود، فیلمنامه‌ای دیگر با نام جهان‌پهلوان تختی می‌نویسد. در میانه راه ساخت این فیلم است که بیماری فرصت به سرانجام رساندن کار را نمی‌دهد. پرونده جهان پهلوان تختی پس از فوت وی با حضور بهروز افخمی بسته می‌شود.
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الأربعاء مارس 03, 2010 7:54 am

    كارگردان : (۱۳)مورد
    (۱۳۷۰)(۱۳۶۰)(۱۳۵۰)(۱۳۴۰)

    ۱ - تهران روزگار نو (۱۳۷۸)
    ۲ - كميته مجازات (۱۳۷۷)
    ۳ - دلشدگان (۱۳۷۰)
    ۴ - مادر (۱۳۶۸)
    ۵ - كمال الملك (۱۳۶۲)
    ۶ - حاجي واشنگتن (۱۳۶۱)
    ۷ - سوته دلان (۱۳۵۶)
    ۸ - خواستگار (۱۳۵۱)
    ۹ - ستارخان (۱۳۵۱)
    ۱۰ - قلندر (۱۳۵۱)
    ۱۱ - بابا شمل (۱۳۵۰)
    ۱۲ - حسن كچل (۱۳۴۹)
    ۱۳ - طوقي (۱۳۴۹)




    نويسنده : (۱۴)مورد
    (۱۳۷۰)(۱۳۶۰)(۱۳۵۰)(۱۳۴۰)

    ۱ - تهران روزگار نو (۱۳۷۸)
    ۲ - كميته مجازات (۱۳۷۷)
    ۳ - دلشدگان (۱۳۷۰)
    ۴ - مادر (۱۳۶۸)
    ۵ - جعفرخان از فرنگ برگشته (۱۳۶۶)
    ۶ - كمال الملك (۱۳۶۲)
    ۷ - حاجي واشنگتن (۱۳۶۱)
    ۸ - سوته دلان (۱۳۵۶)
    ۹ - خواستگار (۱۳۵۱)
    ۱۰ - ستارخان (۱۳۵۱)
    ۱۱ - قلندر (۱۳۵۱)
    ۱۲ - بابا شمل (۱۳۵۰)
    ۱۳ - حسن كچل (۱۳۴۹)
    ۱۴ - طوقي (۱۳۴۹)


    تهيه كننده : (۲)مورد
    (۱۳۷۰)(۱۳۶۰)

    ۱ - دلشدگان (۱۳۷۰)
    ۲ - حاجي واشنگتن (۱۳۶۱)



    طراح صحنه و لباس : (۸)مورد
    (۱۳۷۰)(۱۳۶۰)(۱۳۵۰)(۱۳۴۰)

    ۱ - تهران روزگار نو (۱۳۷۸)
    ۲ - كميته مجازات (۱۳۷۷)
    ۳ - دلشدگان (۱۳۷۰)
    ۴ - مادر (۱۳۶۸)
    ۵ - جعفرخان از فرنگ برگشته (۱۳۶۶)
    ۶ - كمال الملك (۱۳۶۲)
    ۷ - سوته دلان (۱۳۵۶)
    ۸ - طوقي (۱۳۴۹)


    شعر : (۱)مورد
    (۱۳۴۰)

    ۱ - حسن كچل (۱۳۴۹)
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الأربعاء مارس 03, 2010 7:58 am

    چهارشنبه 26/10/1386
    تاريخ :


    نصیریان:‌راز ماندگاری «علی‌حاتمی» هویت ملی اوست

    علي حاتمي - صفحة 1 2181243230185102225141278880202122170198243
    «علی نصیریان» بازیگر برجسته سینمای كشور گفت: برگزاری بخش بزرگداشت علی حاتمی در بیست و ششمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر زمینه ارتباط مناسب آثار این فیلمساز فقید را با مخاطبان جوان فراهم می‌كند.

    این بازیگر ادامه داد: به هر حال هرگونه بزرگداشتی در جشنواره فیلم تاثیرات كوتاه مدت و بلند مدتی دارد و حفظ حرمت و ارزش گذاری برای پیشكسوتان حوزه سینما همواره از رویكردهای خوب جشنواره بوده است.

    وی افزود: مرحوم علی حاتمی آثار ماندگار و منحصر به فردی در عرصه سینمای ملی داشته و همواره بر هویت ملی و ایرانی تاكید داشته است.

    نصیریان تصریح كرد: آشنایی مخاطبان با برخی از آثار حاتمی كه در طول سال‌های جاری امكان نمایش نداشته‌اند از دیگر فواید برگزاری این بخش بزرگداشت است، ضمن اینكه این بخش به مخاطبان جوان یادآوری می‌كند هر اقدام و اثر فرهنگی در جامعه فراموش نمی‌شوند و با گذشت زمان رنگ كهنگی نمی‌گیرند این مساله می‌‌تواند مشوق جوانان در انجام فعالیت‌های هنری باشد.

    بازیگر فیلم ستارخان و مجموعه تلویزیونی هزاردستان تصریح كرد: برای نیل به سینمای ملی یعنی سینمایی آرمانی كه مطلوب مخاطبان باشد، باید به ادبیات و فیلمنامه‌نویسی توجه كرده و با تشویق و ترغیب زمینه تعالی این دو بخش را فراهم كنیم.

    نصیریان در ادامه اظهار داشت: علی حاتمی همواره به فیلمنامه توجه ویژه‌ای داشت. ادبیات كهن و معاصر ما دستمایه بسیار مناسبی برای نگارش فیلم‌نامه‌های فاخر ملی است و جشنواره باید در زمینه كشف و حمایت از استعدادهای جوان فعالیت كند در هر صورت خلق اثر هنری نیازمند تلاش و كوشش و ممارت است و یك جوان با تلاش و در سایه حمایت می‌تواند آثار ماندگاری خلق كند.

    وی در پایان در خصوص جشنواره فیلم فجر گفت: جشنواره بین‌المللی فیلم فجر رویدادی معظم و با قدمت است و در جریان دهی سینمای ملی همواره موثر عمل كرده است و برای تعالی جشنواره باید زمینه تعامل بیشتر میهمانان خارجی با هنرمندان داخلی را فراهم كنیم و نتایج این رویداد را به طول سال تعمیم دهیم.


    اين مطلب آخرين بار توسط catuyoun در الخميس مارس 04, 2010 9:36 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الأربعاء مارس 03, 2010 7:59 am

    اخبار ادبی و هنری 12 آذرماه 1382

    مراسم یاد بود علی حاتمی برگزار می شود


    علي حاتمي - صفحة 1 21981621682047117896192195198732197445156
    مراسم یادبود علی حاتمی فیلمساز فقید ایرانی روز شنبه 15 آذر ماه در خانه هنرمندان ایران برگزار می شود .
    به گزارش خبرنگار هنری " مهر" این مراسم ساعت 18 روز شنبه 15 آذر ماه در محل سالن آمفی تئاتر خانه هنرمندان ایران برگزار می شود .پخش بخش هایی از آثار وی، اجرای زنده موسیقی فیلم های این فیلمساز از جمله برنامه های پیش بینی شده این مراسم است. همچنین سخنرانی آیدین آغداشلو ، محمود دولت آبادی از جمله دیگر بخش های این مراسم است .

    بر اساس اعلام روابط عمومی خانه هنرمندان مراسم یادبود به همت جمشید گرگین، مجید میرفخرایی، اصغر بیچاره و مهرتاش مهدوی برگزار می شود .


    اين مطلب آخرين بار توسط catuyoun در الخميس مارس 04, 2010 9:40 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الأربعاء مارس 03, 2010 8:03 am

    به مناسبت سالروز درگذشت علی حاتمی؛ شاعر سینمای ما

    علي حاتمي - صفحة 1 Alihatami1133656970big


    سينماي ما - "علی حاتمی"، کارگردان شاعرانه های سینمای ایران، 10 سال پیش، در چنین روزی، روی در نقاب خاک کشید.
    علی حاتمی در سال 1323 در تهران متولد شد. در اواخر دوره متوسطه به اداره هنرهای دراماتیک رفت و کلاس های این نمایشنامه نویسی اداره را با موفقیت پشت سر گذاشت. این اداره که در آن زمان به عنوان مهمترین محمل تربیت علمی اهالی تئاتر در کشور فعالیت می کرد، چند سال بعد به دانشکده هنرهای دراماتیک تغییر نام داد و حاتمی به این دانشکده راه یافت و در رشته تئاتر مقطع کارشناسی از آن دانش آموخته شد.وی فعالیت حرفه ای در زمینه هنر را از نخستین سال تحصیلش در دانشگاه آغاز کرد و نخستین نمایشنامه ای که نوشت " دیب " نام گرفت. نگارش این متن نمایشی، شروعی برای فعالیت های حاتمی در زمینه ادب و هنر فلکلور و سنتی کشورمان و احیای قصه هایی قدیمی با رویکرد های امروزی و افزایش شاخ و برگ دراماتیک بود. او بعدها این نمایش را بر صحنه برد. حاتمی پس از این اثر، نمایشنامه هایی دیگری همانند خاتون خورشیدباف، آدم و حوا، حسن کچل و چهل گیس، قصه حریر و مرد ماهیگیر، شهر آفتاب و مهتاب و ساتن را نگارش درآورد و به شکل های مختلف آن را بر صحنه نمایش آورد که در زمان خود مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. این نوع نگارش نمایشنامه پس از مدتی تبدیل به یک نوع تکنیک و سنت نمایشنامه نویسی و اجرای تئاتر شد. نوع کلام، دیالوگ نویسی، قصه پردازی، توجه به سنت های نمایشی و داستان گویی سنتی ایران، توجه به آداب و رسوم و اشعار فلکلوریک، بیان صفات خوب و فراگیر انسانی که در گذشته از قوت و اهمیت بیشتری برخوردار بوده است، مجموعه ویژگی هایی را فراهم می آورد که شیوه خاصی از ارایه دراماتیک و نمایشی قصه های ایرانی را در پی داشت و به وسیله این هنرمند پایه ریزی شد.
    علی حاتمی پس از مدتی کار تئاتر را رها کرد و با اتمام تحصیل به تلویزیون روی آورد. در آن زمان برنامه سازی در تلویزیون چندان باب نبود و اجرای تله تئاتر و نمایش فیلم های سینمایی خارجی بیشترین حجم برنامه های شبکه های آن دوره را به خود اختصاص می داد. حاتمی به سراغ ساخت فیلم های تبلیغاتی رفت. از همین دوران او تجربه استفاده از زبانی آهنگین ( ریتمیک ) و به کارگیری همزمان شعر و موسیقی را تجربه کرد. البته طی این مدت متن یک فیلم کوتاه با عنوان " حماسه عشقی شب جمعه " را به نگارش درآورد که کارگردانی آن را هژیر داریوش برعهده داشت. وی پس از مدتی فعالیت رسمی خود با تلویزیون را آغاز کرد. نخستین مجموعه تلویزیونی که علی حاتمی به عنوان مولف به تولید آن دست زد، سریال " جنگل " در سال 1347 بود. حاتمی متن این مجموعه تلویزیونی را به نگارش درآورد و یکی از نقش های اصلی سریال را نیز بر عهده گرفت. این سریال از مضمونی کودکانه برخوردار بود.
    حضور در تلویزیون حاتمی را اغنا نکرد و این هنرمند خیلی زود به سمت تولید فیلم های سینمایی سوق پیدا کرد. آشنایی او با علی عباسی که یکی از تهیه کنندگان شناخته شده آن زمان و علاقمند به فرهنگ ایرانی بود، شرایطی را فراهم آورد تا نخستین تجربه سینمایی علی حاتمی در سال 1349 به عنوان نویسنده و کارگردان با فیلم " حسن کچل " شکل بگیرد. حاتمی فیلمنامه این اثر را از روی یکی از نمایشنامه های خودش با عنوان " حسن کچل و چهل گیس" اقتباس کرده بود و با تغییراتی به شکل یک فیلمنامه کامل درآورد.
    " حسن کچل " نخستین فیلم موزیکال سینمای ایران به مفهوم واقعی به شمار می رود. چون در آن زمان چند فیلم به تقلید از آثار کلاسیک غربی در سینمای ایران ساخته شد. اما این آثار از کیفیت بسیار پایینی برخوردار بودند و کپی برداری از آثار غربی به شمار می رفتند و حرفی برای گفتن نداشتند. در حالی که " حسن کچل " از قصه و پرداختی کاملا" ایرانی برخوردار بود و حاتمی به وسیله این فیلم دلبستگی اش به داستان های ایرانی و مهارتش در روایت قصه های کهن در قالب امروزی را نمایان ساخت. حاتمی در جایی راجع به این فیلم گفته بود: " ... مثلا" ممکن است که یک نفر در خانه آدم باشد و قصه بگوید مثل یک مادر بزرگ... یعنی به طور کلی خط مشی هر کس در کودکیش معلوم می شود. این موضوع در مورد من بیشتر صدق می کند. چون من در کارم دنبال قصه های قدیمی می روم و قصه، آدم را خود به خود به دنیای با صفای کودکی می برد. " البته این فیلم بیشتر بر کلام استوار بود و سطح کیفی تصویرسازی سینمایی آن چندان درخور توجهی نبود. هر چند که نوآوری و کلام شیرین و روان فیلم، ارایه یک فیلم موزیکال ایرانی و تفاوت حال و هوای فیلم با عموم ساخته های سینمایی آن زمان، فیلم را با فروش خوبی مواجه ساخت و منتقدین هم به این فیلم نظر خوبی داشتند. " حسن کچل " جایزه بهترین فیلمنامه در نخستین جشنواره فیلم های ایرانی وزارت فرهنگ و هنر و جایزه دوم بهترین فیلم سال جشنواره سپاس در سال 1350 را به خود اختصاص داد.
    علی حاتمی با فاصله کوتاهی از ساخت فیلم نخست خود دست به تولید فیلم سینمایی " طوقی " به عنوان دومین ساخته سینمایی اش زد که در سال 1349 بر پرده سینماها قرار گرفت. او در این فیلم نگارش فیلمنامه، ساخت تیتراژ و طراحی صحنه و لباس را به همراه کارگردانی برعهده داشت. این فیلم در مدت زمان کوتاهی از فیلم " قیصر " تولید و اکران شد و از عوامل تولید همان فیلم شامل بازیگران، فیلمبردار ( مازیار پرتو) و آهنگساز ( اسفندیار منفرد زاده ) استفاده کرد. " طوقی " در نخستین هفته اکران عمومی اش، رکورد فروش تمامی فیلم های پیش از خود را شکست. اما ویژگی منحصر به فرد این فیلم که از مضمونی جاهلی و مطابق با اصول فیلمفارسی برخوردار بود و این خصوصیت آن را از تمامی فیلمفارسی های زمان خود متمایز می کرد، داستان زیبا و بکر حاتمی بود که داستان عشقی جسورانه و بد فرجام را مطرح می کرد و اساس داستان از قصه های محلی کاشان گرفته شده بود. همچنین فضا سازی استادانه علی حاتمی که از تمامی فیلم های آن زمان برتر بود، در کنار به کارگیری ظرافت های شیرین در گفت و گو نویسی، ایجاد گره ها و تعلیق های داستان که به خاطر مخفی کردن یک عشق پاک به وجود آمده بود و به وسیله مادر نابینای شخصیت اصلی داستان ( آ سید مرتضی ) لو رفت، داستان را از پیچیدگی ها و زیبایی های خاصی برخوردار ساخته بود.
    از طرف دیگر، فیلم علی حاتمی نخستین اثری بود که در یک شهرستان کویری و به طور مشخص در کاشان فیلمبرداری شده بود. استفاده ابتکاری و خلاقانه حاتمی از معماری سنتی و کوچه های زیبا و تصاویر استفاده نشده کاشان و خانه ای که با شیوه معماری سنتی ایرانی ساخته شده بود، زیبایی بصری خاصی به داستان می داد. این تصاویر به اندازه ای از نظر سینماگران زیبا بود که پس از آن فیلم های زیادی در اصفهان، یزد، کاشان و سایر شهرهای حاشیه کویر ساخته شد. حاتمی در این فیلم به مراسم کهن و مذهبی قالی شویان در مشهد اردهال ( اطراف کاشان ) نیز اشاره می کند که البته در آن زمان زیر تیغ سانسور قرار می گیرد و حتی کلمه مشهد اردهال از دیالوگ بازیگران حذف می شود. پرویز دوایی در قالب نقدی که برای این فیلم در یکی از مجلات سینمایی آن زمان نوشته بود، می آورد: " ... فرو رفتن یک دختر به جلد یک کبوتر از آن افکار نازک و لطیف شاعرانه ای است که در قصه های قدیم ما سابقه بسیار داشته است. طوبی در قالب طوقی به زندگی خود ادامه می دهد. عشق آ سید مرتضی از طوقی به طوبی و باز هم به طوقی منتقل می شود... "
    برخورداری نخستی ساخته های سینمایی این سینماگر از موفقیت تجاری و جلب نظر منتقدان شرایطی را فراهم آورد که ساخت سایر فیلم های او را تضمین کرد. پس از آن تهیه کنندگان زیادی به علی حاتمی رجوع کردند تا فیلم هایی بر اساس همان مضامین و استفاده از عناصری بسازد که تا آن روز به موفقیت آثار وی منجر شده بود. این روند و سبک خاص از سوی حاتمی ادامه یافت و او در سال 1350 فیلم سینمایی " بابا شمل " را روانه سینماها کرد. این فیلم هر چند که فضای کلی آثار او را در بر داشت، اما از موفقیت چندانی برخوردار نشد. زیرا ابهام های داستان و تا حدودی مشکلات مالی که آرام آرام بر سینمای ایران سایه می انداخت، در مجموع مانع از تولید فیلمی شاخص شد. با این حال علی حاتمی در سال 1351 سه فیلم را تولید و روانه سینماها کرد. " خواستگار " ، " ستارخان " و " قلندر " فیلم هایی بودند که بر اساس سبک و سیاق حاتمی ساخته شدند. اما خواستگار و قلندر نتوانستند با مخاطب ارتباط برقرار کنند. به این دلیل که کم و بیش از همان فرمول های رایج در فیلمفارسی بهره می بردند و قصه های کهن آنها به دلیل برخورداری از ریتمی کند و نداشتن جذابیت بصری لازم در گیشه شکست خوردند. فیلم سینمایی " ستارخان " هم با آنکه از داستان زندگی یکی از قهرمانان ملی ایران گرفته شده بود، اما به دلیل ضعف در امکانات و شرایط تولید و عدم انطباق صحنه های زد و خورد و درگیری و وفاداری به نسبت زیاد متن به تاریخ و دوری از عناصر دراماتیک جذابیت ساز، این فیلم را هم با موفقیت در گیشه و نظر منتقدان مواجه نساخت.
    توفیق نیافتن این فیلم ها از یک طرف و افزایش مشکلات بخش خصوصی سینمای ایران از سوی دیگر، وضعیتی را به وجود آورد که علی حاتمی 5 سال پس از تولید آخرین ساخته اش دست به تولید یک اثر سینمایی بزند. فیلم سینمایی " سوته دلان " که در سال 1356 تولید و اکران شد و حاتمی علاوه بر کارگردانی، طراحی صحنه و لباس آن را نیز عهده دار بود. این فیلم در گیشه موفق عمل کرد اما منتقدان به او حمله کردند که در آثار این فیلمساز گذشته گرایی وجود دارد و او دچار نوعی کهنه پرستی است. حاتمی در جایی راجع به این فیلم گفته بود: " تعلق خاطر من به گذشته باعث شده که بیشتر درباره مسایل گذشته فیلم بسازم. من بیشتر به مسایلی می پردازم که شناختی از آن داشته باشم. "
    این فیلم از ویژگی هایی برخوردار بود که اثر را در زمان خود شاخص می ساخت. یکی از این خصوصیات، کیفیت بسیار بالای چهره پردازی فیلم بود که به وسیله یکی از طراحان گریم ایتالیایی روی سر و صورت شخصیت اصلی داستان اعمال شد و در زمان خود 500 هزار تومان هزینه در برداشت که برای چهره پردازی مبلغ قابل توجهی به شمار می رفت. این فیلم یکی از زیبا ترین روایت های فیلمساز از عشق پاک و آسمانی به شمار می رود. چنان که در مقایسه با فیلم " طوقی " این اثر از داستان بهتری برخوردار است. حاتمی در این فیلم هم از دیالوگ های زیبا و روان و تک گویی های قابل تاملی بهره گرفت که به همین خاطر نظر مخاطبان خاص و عام را به خود معطوف ساخت. این فیلم موفق شد دیپلم افتخار با امتیاز مخصوص ششمن جشنواره جهانی فیلم تهران در سال 56 را از آن خود کند.
    در سال 1356 تلویزیون ملی ایران پیشنهاد پروژه بزرگی را به علی حاتمی داد که بر اساس آن بازسازی از تهران قدیم انجام بدهد و بر اساس سیاست های آن زمان تلویزیون، با طرح مسایل سیاسی که به رسوایی و نشان دادن بی کفایتی حکومت قاجارها می انجامد، یک مجموعه تلویزیونی ماندگار خلق کند. حاتمی فیلمنامه ای طولانی با عنوان " هزار دستان " به نگارش درآورد که پس از مدتها بررسی مورد تایید قرار گرفت. اما حاتمی برای ساخت سریال خود نیاز به یک لوکیشن کامل و مجهز داشت تا تهران قدیم را خلق کند. به همین خاطر دست به کار طراحی و ساخت شهرک سینمایی شد. ساخت این شهرک گام های نخست را بر می داشت که در سال 1357 انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. پس از انقلاب این پروژه ادامه پیدا کرد و همزمان با تولید " هزار دستان " شهرک سینمایی هم کامل می شد. پس از حدود 8 سال این شهرک به اتمام رسید و سریال " هزار داستان " هم در حدود سال های 1365 از شبکه یک پخش شد.
    کار روی شهرک سینمایی و ساخت این سریال مدتی حاتمی را از سینما دور کرد. تا اینکه در سال 1361 فیلم سینمایی " حاجی واشنگتن " را تولید کرد. این فیلم داستان مردی درباری در دوره رضا خان را تصویر می کرد که برای انجام یک ماموریت اداری و کسب تجربه و دانش راهی امریکا شد. اما مشکلات فراوان پیش روی این مامور قرار می گیرد و کار به جنون و آوارگی او منجر می شود. این فیلم در آن سالها از اکران عمومی باز ماند و طی سال های اخیر چند اکران بسیار محدود و مختصر داشت و به بایگانی سپرده شد. سال بعد از آن یعنی در سال 1362 حاتمی فیلم سینمایی " کمال الملک " را جلوی دوربین برد که سرمایه گذار اصلی آن تلویزیون محسوب می شد. این فیلم به دلیل استفاده بسیار خوب از فضای کاخ ها و نیز بازی درخشان عزت الله انتظامی، جمشید مشایخی، محمد علی کشاورز و علی نصیریان اثری به یادماندنی شد که تصویر بسیار خوبی از شرایط نابسامان دوره قاجار و مشکلات کمال الملک، نقاش برجسته و چیره دست ایرانی ارایه کرد. این فیلم از سوی منتقدان و مخاطبان با استقبال بسیار خوبی مواجه شد و اثری شاخص در کارنامه سینمایی حاتمی محسوب می شود.علی حاتمی پس از این فیلم، حدود 6 سال از تولید فیلم بازماند و به تحقیق و نگارش فیلمنامه مشغول بود. او فیلم سینمایی " مادر " را در سال 1368 تولید کرد و علاوه بر کارگردانی، طراحی صحنه و لباس را نیز عهده دار شد. این فیلم با آنکه از جرح و تعدیل های به نسبت زیادی برخوردار شد و همین مساله تا حدودی فیلم را گنگ کرده و از کیفیت لازم کم بهره شده بود، با استقبال نسبی مخاطبان مواجه شد، اما کارشناسان نظرهای متفاوتی داشتند. البته بیشتر نویسندگان و کارشناسان سینمایی معتقد بودند که این فیلم در حد و اندازه های حاتمی نیست و نقطه مثبتی در کارنامه فعالیت های سینمایی اش به شمار نمی رود. خودش درباره فیلم گفته است: " ساختن این فیلم واقعا" حسی بود. بیشتر یک حس و عاطفه بود. احساس اینکه خانه من کجاست؟ من متعلق به کی هستم؟ چه کسی از من حمایت می کند؟ ... در مدت ساختن فیلم به یاد مادرم بود که نامش ایران است. " البته حاتمی به دلیل اینکه استفاده از نام ایران مفهومی دیگر به خود بگیرد، نام شخصیت اصلی داستان را " ایران " نگذاشت.
    مسعود اوحدی در یکی از شماره های هفته نامه " سروش " در آن زمان راجع به فیلم نوشته است: " ... مادر با روی خوش و در عین آگاهی در یک بستر بورژوایی به سبک ایرانی از مرگ استقبال می کند. معلوم نیست فرق مادر با بقیه مادران ایران چیست که او می تواند چنین سپید و عارفانه همچون قدیسان به عالم باقی بشتابد؟ ظاهرا" سپیدی جامه و بستر و داشتن یک دختر نه چندان سپید بخت، پسرانی عارف پیشه، جنون پیشه ،عرب پیشه و ... همان کارت سپید او برای پیوست به نور و معنویت است!؟ "
    علی حاتمی دو سال پس از این فیلم، یعنی در سال 1370 " دلشدگان " را کلید زد و علاوه بر کارگردانی، تهیه کنندگی و طراحی صحنه و لباس را نیز عهده دار بود. این فیلم داستان یک گروه از نوازندگان سنتی است که به خرج خود و برای ماندگار شدن نوای موسیقی و آواز ایرانی به فرانسه می روند. اما مشکلات سفر و مخارج آنها را مشکلات زیادی مواجه می سازد و آنها را در رسیدن به مقصود ناکام می گذارد. این فیلم از استقبال نسبی مخاطبان برخوردار شد. این کارگردان پس از این فیلم با بیماری و مشکلات دیگری در راه پیدا کردن تهیه کننده مواجه شد و از تولید بازماند. البته فیلم سینمایی " کمیته مجازات " که بخشی از مجموعه تلویزیونی " هزار دستان " بود، با تدوین مجدد و به صورت یک اثر مستقل تولید شد.
    علی حاتمی از اواخر سال 1374 ساخت فیلمی با عنوان " جهان پهلوان تختی " را آغاز کرد که به زندگی این کشتی گیر نام آور ایرانی می پرداخت. اما افزایش بیماری اثر را با کندی زیادی مواجه ساخت تا اینکه در چهاردهم آذر ماه 1375 پس از یک دوره بیماری طولانی در نیمه های تولید این فیلم بر اثر بیماری سرطان جان به جان آفرین تسلیم کرد.

    یكشنبه,13 آذر 1384
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الأربعاء مارس 03, 2010 8:38 am

    بابا شمل


    علي حاتمي - صفحة 1 FullImage
    عوامل
    كارگردان: علي حاتمي،
    دستياران كارگردان: كامران قدكچيان، جمشيد ورزنده،
    فيلم‌نامه نويس: علي حاتمي،
    بازيگران: محمدعلي فردين، فروزان، ناصر ملك مطيعي، محمد همايون، بهمن مفيد، ثريا بهشتي، نادره، غلام رضا سركوب، رضا بانكي، مرتضي احمدي،
    سال نمايش
    مدت زمان: 116 دقيقه، رنگي (ايستمن كالر)، محصول: سييرا فيلم، سال نمايش: 13 مهر 1350 ـ سينماهاي كاپري، آسيا، ركس، شهوند، ليدو، نپتون، رنگين كمان، هماي، ژاله، پاسارگاد، المپيا، توسكا، چرخ و فلك، شرق، فيروزه و سيلورسيتي، گونه: موزيكال.

    خلاصه داستان
    لوطي حيدر (ناصر ملك مطيعي) و باباشمل (محمدعلي فردين) پس از يك برخورد كوتاه محله اي با هم دوست مي‌شوند. باباشمل دختري به نام شوكت الملوك (فروزان) را مي‌بيند و به او دل مي‌بندد. لوطي حيدر نيز كه از سال ها پيش شيفتة شوكت الملوك بوده است براي آن كه مانع راه ازدواج آن دو نباشد تصميم به ترك محله مي‌گيرد. باباشمل هم پس از ازدواج با شوكت الملوك، اصرار دارد به دنبال لوطي محله را ترك مي‌كند. شوكت به ديدار لوطي مي‌رود و از او مي‌خواهد كه از اين سفر خودداري كند تا باباشمل هم در محله بماند. لوطي حيدر خواست شوكت را اجابت مي‌كند، اما باباشمل نسبت به علاقة قبلي لوطي حيدر به شوكت و ملاقات اخير آن دو، با فتنه اي كه ربابه (ثريا بهشتي) برپا مي‌كند، بدگمان است و تصميم به قتل لوطي مي‌گيرد. در اين كش مكش حقيقت بر باباشمل روشن مي‌شود و آن دو دست دوستي مي‌دهند.


    علي حاتمي - صفحة 1 FullImage
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الأربعاء مارس 03, 2010 8:40 am

    زندگی موسيقايی علی حاتمی و فيلمهايش
    چهارشنبه ۲۳ آذر ۱۳۸۴ ، علیرضا میرعلی نقی

    علي حاتمي - صفحة 1 Hossein-alizadeh-ali-hatami
    علی حاتمی در کنار حسین علیزاده


    نگاهی گذرا به نقش موسیقی در فیلمهای زنده یاد علی حاتمی
    معناشناسی عناصر تشکیل دهنده در فیلمهای علی حاتمی را هنگامی میتوانیم حس کنیم که به توضیحات خود او توجه کنیم. این توضیحات مصاحبه ها و مقاله های او طی سی و چند سال فیلم سازی آمده و مجموعه ای از آنها در کتابی قطور جمع شده است. با این حال، نویسنده، آن را کافی نمیداند، زیرا گاه در نشریات دهه ۱۳۴۷- ۱۳۵۷ به مقاله های کوتاه و مصاحبه هایی از این فیلمساز بلند آوازه برخورد کرده است که در کتابهای چاپ شده در چند سال اخیر دیده نمیشود.

    از اين رو، کتابشناسی آثار قلمی علی حاتمی را هنوز نميتوان کامل دانست. گذشته از اين ها، مصاحبه های تلويزيونی و راديويی او که در آرشيو های دولتی خاک مي خورد را نيز بايد به اين مجموعه مفقودان افزود. علی حاتمی، از آنجا که به خواست و به تصريح خود، از قواعد کلاسيک و شناخته شده فيلم سازی پيروی نميکرده، نحوه کار و زيبايي شناسی خود را توضيح ميدهد. از اين جهت، علی حاتمی، به نوعی کار مدرنيست ها را انجام ميدهد. اشخاصی که بر پايه تست يا قواعد همه گير و پذيرفته شده کار می کنند، نيازی به توضيح ندارند. اما هنرمند متفاوت و هنرمند خارج از اين مدار، خود را توضيح ميدهد.

    يکی از قابل استفاده ترين«توضيحات» علی حاتمی درباره کار و زيبايی شناسی خاص خودش، گفتگوی بلندی است که هنگام نمايش سريال «هزاردستان» در ماهنامه فيلم انجام داد. اما در آنجا هم اشاره کمی به موسيقی هست و -اصلا تا جايی که نويسنده اين مقاله ميداند- گفتگوی و يادداشت مستقلی درباره علاقمندی های موسيقايی علی حاتمی در دست نيست. شايد کسی پيدا نشود که در اين زمينه کنجکاوی کند و از او بپرسد؛ حتی نويسنده اين يادداشت که در سال ۱۳۷۰ از لطف و محبت او در کار پژوهش بهره مند شده بود، نيز به فکرش نميرسيد که چنين گفتگويی با چنين محوری ترتيب دهد. در حالی که زنده نام علی حاتمی از اين موضوع استقبال ميکرد. وقتی اين ايده به ذهن رسيد که حاتمی رفته بود. برای هر کاری زمانی ويژه است و ... دريغ!

    درباره زندگی موسيقايی علی حاتمی ميتوان چند مقاله بلند نوشت، شايد در حد يک کتاب، که برای سينما دوستان و موسيقی دوستان، ميتواند قابل مطالعه باشد. زندگی موسيقايی او، در بردارنده علاقه های موسيقايی او در دهه های زندگيش، نيز سليقه های او در فيلمهايش است. مسلما اين دو از همديگر جدا نيستند و چه بسا که هر کدام نتواند توضيح دهنده ديگری باشند.

    حاتمی ديگر نيست اما خانواده و دوستانيش هستند و ميتوانند از او بگويند و از علاقه های موسيقايی او، نميدانم که آيا با نواختن سازی آشنايی داشت يا نه، اما از فيلمهايش و از ديالوگهايی که نوشته، ميزان آشنايی او با سازهای، دستگاهها و آوازها و هنرمندان بزرگ موسيقی ايرانی را ميتوان حدس زد.
    اکنون که پژوهش درباره زندگی موسيقايی اين فيلمساز دلباخته فرهنگ و سنت قاجار، تا اين حد وسيع و نيازمند امکانات است، و با توجه به اندازه در نظر گرفته شده برای مقاله، چاره ای نیست جز اینکه رد پای موسیقی را در سه فیلم شاخص از او پیگیری کنیم. این فیلمها کمابیش در آرشیوهای خصوصی پیدا میشوند، البته با کیفیتهای گوناگون، برای درک بهتر، لازم است که نسخه صاف و روشن و قابل شنودی از آنها داشته باشیم؛ همچنین در این جا از تجزیه و تحلیل فنی و تخصصی در ارتباط با پیوند تصویر و موسیقی صرف نظر شده و منظر کلی تری در نظر گرفته شده است که بتواند خواننده بیشتری داشته باشد.

    علي حاتمي - صفحة 1 Hasan-kachal--ali-hatami-abdollahnazemi
    نمایی از فیلم "حسن کچل"
    حسن کچل (1349)
    اولین فیلم موزیکال تمام رنگی در سینمای ایران بود که در زمان خود با اکران طولانی و استقبال پرشور روبرو شد و کارگردان جوان(26 ساله) را به شهرت رساند. یکی از منتقدین قدیمی که خود یکی دو فیلم نیز کارگردانی کرده، میگفت که علی حاتمی، اولین فیلم موزیکال ایرانی به معنی واقعی را ساخته، بدون اینکه از نمونه های خارجی –که در سینماهای تهران آنروز فراوان اکران میشدند- تاثیر گرفته باشد. به نظر میرسد که عنصر موسیقی و عنصر صحنه آرایی (دکور) در این فیلم بیشتر مورد توجه بوده تا زیباشناسی تصویری و مونتاژهای مختلف، موسیقی سراسر جاری در فیلم حسن کچل با این که عمدتا از نوع تصنیف و ضربی است، به هیچ عنوان نقش مرسوم و شناخته شده "موسیقی فیلم" را ندارد. فیلم، منظومه ای است از سلیقه های شخصی علی حاتمی در انتخاب تصاویر، قالب بندی ها، دکور و یا دیالوگ هایی که با مهارت هرچه تمامتر آنها را نوشته است. فیلم، سراسر روی دیالوگ هایی می چرخد که همه ضربی و آهنگین هستند؛ و داشتن آنها مهارت و ذوق بسیاری می خواهد. از معاصرین کسی را نمیشناسیم که چنین توانایی و استعدادی داشته باشد. لازمه اینکار، آشنایی عمیق با سنت ضربی خوانی و فرهنگ سنتی ایرانی است که علی حاتمی در آن استاد مسلم بود.

    "حسن کچل" ضربی بیشتر بدون ملودی هستند و تاکید آنها روی ریتم است. اجرای دشوار و روان و زیبای آنها را با تنبک استاد زنده یاد امیر بیداریان (1311-1374) میشنویم. گروه باله پارس به سرپرستی استاد عبدالله ناظمی نیز در طراحی رقصهای آن مشارکت داشته است. خوانندگان آن نیز عهدیه بدیعی، کورس سرهنگ زاده و مهتاب (؟) بودند. صدای عهدیه را با چهره کتایون (چهل گیس) میشنویم. چهار آهنگساز معروف آن زمان نیز با علی حاتمی در این فیلم مشارکت کرده اند: اسفندیار منفردزاده، واروژان هاخباندیان و بابک افشار ؛ اما چنان که گفته شد، فیلم "حسن کچل" اساسا "موسیقی متن" به معنای شناخته شده آن ندارد. با این حال تصنیفهای کوتاه و بلند و ضربی آن از یاد نرفتنی است. نظیر این تجربه موزیکال را در "بابا شمل" نیز میشنویم اما نه به قدرت "حسن کچل".

    علي حاتمي - صفحة 1 Soote-delan-ali-hatami
    سوته دلان
    سوته دلان (1356)
    فیلمی متفاوت از تمام فیلمهای علی حاتمی و به عقیده نویسنده زیباترین و برازنده ترین فیلم اوست. داستان در فضای تهران جنگ جهانی دوم(1320-1325) و بعد از آن میگذرد. توانایی حاتمی در بازسازی فضاهای تهران آن روزگار، بی بدیل است و شاید آنرا بتوان با "سرب" (به کارگردانی مسعود کیمیایی و طراحی ایرج رامین فر-1367) مقایسه کرد.

    این فیلم نیز دارای "موسیقی متن" نیست و در عروض سراسر، انباشته از تکه های کوتاه و بلندی است که سلیقه و زیبایی شناسی خاص حاتمی در صحنه های آن گنجانده است. میدانیم که در فیلمها حاتمی با همه بار نوستالوژیک و علاقه های تاریخ گرایانه نباید به دنبال مستند سازی و بازسازی مطابق با واقعیت گشت. خود او نیز عمدتا" چنین روشی را انتخاب کرده بود و بیشتر دغدغه روایت گری خود را داشت، نه رعایت وسواس های تاریخ نگارانه و یا مستند سازی. "سوته دلان" در فضای تهران شصت سال پیش میگذرد، در حالی که با موسیقی محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان انباشته شده است.

    موسیقی ای که در آن زمان (1325-1320) مشابهی نداشت و عمیقا متعلق به زمان خود (1356-1350) بود؛ روایت موسیقایی از نوستالوژی هنری عصر قاجار. با این حال، تکه های انتخابی علی حاتمی روی صحنه ها، خوش نشسته و البته بیشتر شعر و کلام آن قطعات است که حمایت کننده قصه ها و غصه های پرسوناژهای فیلم (وثوقی و آغداشلو) است، نه موسیقی آن. حتی تصنیفی که مجید سه کله (بهروز وثوقی) نسخه کاغذی آن را در دست گرفته و با صدای بلند درکوچه میخواند، متعلق به سالهای دهه 1330 است. بعضی تکه های کوتاه و برشهای سریع و موثر را نیز نمیتوان از یاد برد. از جمله نوای پیانو پیانوی مشیرهمایون شهردار، هنگام برنامه رادیویی ورزش صبحگاهی، که فضای غبار و خراب زندگی مجید را نمایان میکند و اندوه عمیق آن محیط را پررنگ تر نشان دهد.

    در تیتراژ فیلم، از گروه موسیقی ملی رادیو و مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ملی تشکر شده است. کار ارکستری مشکاتیان و لطفی با صدای پریسا، روی صحنه های فیلم خوش نشسته و موسیقی و تصویر، هماهنگ عمل میکند.
    علي حاتمي - صفحة 1 Delshodegan-ali-hatami

    نمایی از پشت صحنه "دلشدگان"
    دلشدگان (1371)
    "دلشدگان" تنها فیلم علی حاتمی است که "موسیقی متن" به معنی واقعی و استاندارد را دارد و مدیون حضور یک آهنگساز با استعداد است که فهم کاملی از فیلم و موسیقی فیلم دارد؛ حسین علیزاده، نوازنده تار و سه تار و آشنا به سنت موسیقایی قاجار، در این فیلم ممارست ها و توانایی های خود را نشان داده است. در صحنه هایی، برشهایی کوتاه از تارنوازی به شیوه قاجار میشنویم و در بعضی برشها، لحن و روش علیزاده را، هم در نوازندگی و هم در ارکستر نویسی. تعدادی از شاگردان قدیمی او به عنوان نوازنده و سیاهی لشگر با لباس مخصوص آن دوران در فیلم حاضر شدند؛ از جمله جهانشاه صارمی که از شاگردان قدیم علیزاده و لطفی است و اکنون سرپرست گروه "نهفت" است.

    تا از یاد نرفتند باید یاد کنم از علی حاتمی، که به واسطه یک دوست- فهید نبوی- مجموعه کامل صفحات موسیقی دوره قاجاریه خود را روی پنج حلقه نوار کاست برایم ضبط کرد و در اینکار بی بخل و گشاده دست بود. هیچوقت لطف او را فراموش نخواهم کرد؛ زیرا آن صفحات بعد ها بسیار به کار آمدند. در آن زمان، یعنی سیزده سال پیش، شنیدن صفحات عصر قاجار و مقایسه با موسیقی "دلشدگان" که با کلام شیرین یاد فریدون مشیری و صدای پخته محمدرضا شجریان همراه بود، باعث تعجب و حتی دلزدگی شد.

    قسمتی از موسیقی فیلم "دلشدگان"

    نویسنده انتظار بازسازی فضا و تاریخ و موسیقی و وقایع تاریخ موسیقی عصر قاجار را داشت ولی اصلا هیچ چیز مطابق اصل، بازسازی نشده بود! لباسها، دکورها، قیافه ها و حتی موسیقی ها خیلی شیک تر و نو نوارتر از آنی بود که در عکسها دیده و در صفحه های گرامافون شنیده ایم. در آن زمان نویسنده فکر میکرد که یک سوژه عالی، یعنی وقایع ضبط صفحه گرامافون در سالهای 1293-1298 شمسی، به نفع یک روایتگری فانتزی و شخصی "حرام" شده است. دو نکته نیز شایسته تامل است؛ اول، آوازی که محمدرضا شجریان به تنهایی در فیلم میخواند و انصاف را که از بهترین خوانده های اوست (گویا صبح روزی در کوهستان با هوای بارانی، به کمک یک ضبط صوت دستی آنرا ضبط کرده است) دوم، موقعیت شناسی عالی علیزاده از لحظات مناسبی که تصویر با موسیقی جفت میشود و تاثیر میگذارد.

    علي حاتمي - صفحة 1 Ali-hatami-music-class
    علی حاتمی در کلاس موسیقی
    شجریان در آن فیلم، عمدا" از لب خوانی به شیوه فردین و ایرج خودداری کرد و علیزاده نیز محدوده کار را بر ساخت و ترانه و ضربی قرار نداد، بلکه موسیقی فیلم را به عنوان "هنر" در نظر گرفت و با هوشمندی نوشت و اجرا کرد.

    طرح زیبای روی جلد نوار و پوستر فیلم نیز از یادنرفتنی است. زیرا با عناصر موسیقییایی انباشته شده است؛ از جمله یک گرامافون بوقی، نماد موسیقی عصر تجدید در ایران و نماد نوستالوژیک در فیلمهای ایرانی؛ این طرح را زنده یاد مرتضی ممیز کشیده و به فیلم دلشدگان تقدیم کرده بود.

    ... و ختم سخن
    یاد می آورم از یک فیلم کوتاه تلویزیونی که به کوشش دوستم علیرضا مجمع درباره زنده نام، علی حاتمی ساخته شده بود و در ان از تکنوازی سنتور هنرمند ایرانی مقیم آمریکا، داریوش ثقفی استفاده شده بود. مجمع میگفت موسیقی ایرانی و ساز ایرانی روی فیلمهای هیچ کس به خوبی فیلمهای حاتمی "نمی نشیند"
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الأربعاء مارس 03, 2010 12:01 pm

    به انگيزه سالروز زنده ياد علي حاتمي
    علي حاتمي؛ «سعدي»سينماي ايران

    خبرگزاري فارس:امروز مصادف است با سالروز درگذشت «علي حاتمي» فيلمساز بزرگ سينماي كشوركه بسياري، اين شاعر سينماي ايران را «سعدي»سينماي ايران دانستند كه با زبان تصوير و خلق شخصيت هايي شاعرانه توانست سينماي ايراني را جلوه اي ديگر بخشد.


    به گزارش خبرگزاري فارس،علي حاتمي در سال 1323 در تهران متولد شد. در اواخر دوره متوسطه به اداره هنرهاي دراماتيك رفت و كلاس هاي نمايشنامه نويسي را گذراند و به دانشكده هنرهاي دراماتيك رفت و از آنجا فارغ التحصيل شد.
    اين هنرمند كار هنري را از سال اول تحصيل در دانشگاه با نمايش «ديب» آغاز كرد. از نمايش هاي ديگر وي به عنوان نويسنده مي توان به نمايش هاي:خاتون، خورشيدباف، آدم و حوا، حسن كچل و چهل گيس، قصة حرير و مرد ماهيگير،شهر آفتاب و مهتاب، و ساتن، نام برد.
    وي نمايشنامه هاي بسياري نيز نوشت كه ار آن جمله مي توان به فوتبال،بيمارستان عشق و ... اشاره كرد.
    شيوه ديالوگ نويسي در تئاتر اگر چه آموخته هاي بسياري را براي وي به ارمغان آورد،اما او را در تئاتر نگه نداشت.
    علي حاتمي كار خود را با ساخت فيلم هاي تبليغاتي شروع كرد و به تلويزيون رفت.اولين كار مهم او در تلويزيون، فعاليت در مجموعه تلويزيوني «جنگل» (1347) به عنوان نويسنده و بازيگر بود كه كاري براي كودكان به شمار مي رود.
    وي سرانجام فعاليت خود را در سينما از سال 1349 به عنوان نويسنده و كارگردان با فيلم «حسن كچل» آغاز كرد.
    شيوه ديالوگ نويسي وي، خيلي زود او را از سينماي مبتذل آن دوران جدا كرد و او را به عنوان يك فيلمساز مستقل مطرح كرد.
    علاقه او به فرهنگ و تاريخ ايراني و فرهنگ فولكلوريك كشورمان در زمان كوتاهي مخاطبان بسياري را با فيلمهاي او همراه كرد و صفهاي طولاني تماشاگران مقابل سينماهاي آن زمان براي تماشاي فيلم هاي حاتمي كشيده شد.
    او كه در سالهاي اول فيلم سازي به فيلمهاي «باباشمل» را ساخت، كه توجه بسياري از منتقدان سينما را جلب كرد.
    اما در سالهايي كه زمزمه انقلاب اسلامي در ايران در ميان مردم بالا مي گرفت،علي حاتمي رسالت خود را فراموش نكرد و با ساخت فيلم«ستارخان» به تقويت روحيه انقلابي و ظلم ستيزي مردم اشاره كرد.
    حاتمي توانست در ميان سينماگران نيز محبوبيت زيادي بيابد و بسياري از اهالي سينما آرزو داشتند كه با همكاري كنند.
    سال 1356در حالي كه شور انقلابي مردم همچنان شعله ور بود و سينماي كشورمان، اولين سال پس از انقلابي بزرگ را تجربه مي كرد علي حاتمي فيلم«سوته دلان» را ساخت.
    اين فيلمساز شخصيتهاي بزرگي را در سينماي ايران ماندگار كرد؛شخصيتهايي همچون:شش انگشتي،رضا تفنگچي،شعبان استخواني،هزار دستان،كمال الملك،حاجي واشنگتن و...را خلق كرد.
    حاتمي كه عاشق تاريخ و فرهنگ ايراني بود طي 8 سال تلاش شهرك سينمايي را ساخت و سريال هزار دستان را در آن جلوي دوربين برد.وي در اين سريال توانست يك كلكسيون از هنرمندان سينماي ايران را در يك جا گردآوري كند.تمام بازيگران سرشناس ايران در اين سريال شخصيتهاي به ياد ماندني را خلق كردند.
    «هزار دستان» بزرگترين پروژه تلويزيوني پس از انقلاب به شمار مي رود.
    «دلشدگان» ما حصل علاقه اين فيلمساز به موسيقي اصيل ايراني بود كه در سال 1370 با همكاري بزرگان موسيقي اصيل ايراني ساخته شد.
    «مادر» يكي ديگر از آثار اين فيلمسار نيز نمايشگر يك فرهنگ ايراني و كشورمان است كه به صورت يك خانواده و با فرهنگ و عقايد گوناگون گرد هم مي آيند و عشق و علاقه مادري را تجربه مي كنند.
    زنده ياد علي حاتمي كه قرار بود فيلم پيامبر(زندگي حضرت محمد "ص ") را جلوي دوربين ببرد،ساخت فيلم تختي را به نيمه رساند، اما در ميانه كار و در 14 آذرماه 1375 چشم از جهان فرو بست.
    بسياري اين شاعر سينماي ايران را «سعدي»سينماي ايران دانستند كه با زبان تصوير و خلق شخصيت هايي شاعرانه توانست سينماي ايراني را جلوه اي ديگر بخشد.
    در كارنامه فيلمسازي او فيلم هاي؛دلشدگان،مادر،كمال الملك،حاجي واشنگتن،سوته دلان،خواستگار،ستارخان،قلندر،بابا شمل،حسن كچل،طوقي و سريال هزار دستان به چشم مي آيد.
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الأربعاء مارس 03, 2010 12:03 pm

    سينماي ملي

    سعيد مستغاثي: سالهاست در عرصه هنر هفتم اين مرز و بوم، سخن از سينماي ملي است، اظهار نظرهاي مختلفي از ديدگاه‌هاي گوناگون درباره اين سينماي آشناي غريب انجام گرفته، جلسات گفت‌و‌گو، ميزگرد، همايش، كنفرانس و...انواع و اقسام برنامه‌ها درباره‌اش برگزار گرديده و حتي زماني از سوي عده‌اي از تهيه‌كنندگان، منشور آن نيز نوشته شد!


    اما عليرغم همه اين بحث و بررسي‌ها، هيچگاه تعريف روشني از سينماي ملي ارائه نگرديد، مصداق روشني معرفي نشد و راهكارهاي عملي آن نامعلوم باقي ماند. به طوري كه حتي همان‌ها كه تئوري سينماي ملي مي‌بافتند، فيلم‌هاي تقليدي و كپي از آثار خارجي ساختند!!

    اما عليرغم همه اين‌ها، اگر بخواهيم در تاريخ سينماي ايران، فيلمسازي شاخص معرفي نماييم كه سينمايش چه در محتوي و چه در ساختار، مصداق روشن سينماي ملي به نظر مي‌آيد، او كسي جز مرحوم علي حاتمي نيست. ولي به راستي چه عناصري سينماي حاتمي را به عنوان يك سينماي ملي شاخص مي‌گرداند؟

    در سينماي علي حاتمي، باورهاي اعتقادي و ديني همواره در كنار سنت‌ها و ارزش‌هاي كهن ايراني، تركيبي واقعي و پذيرفتني از فرهنگ ملي را به تصوير كشيده است، همانگونه كه قرن‌هاست در آيين‌ها و روش‌هاي ايرانيان اين تلفيق شگفت به چشم مي‌خورد.

    چه در آيين‌هايي همچون «نوروز»، «ميهماني‌ها و جشن»، «ازدواج و عروسي» و «عزاداري و ترحيم» و چه در روش‌هاي زندگي اعم از مكان سكونت و خورد و خوراك و تفريح و بازي و....
    قصه‌ها و مثل‌ها و متل‌هاي فولكلور ايراني در آميخته با فرهنگ كهن كوچه و بازار و معماري ديرپاي ايراني – اسلامي در فيلم «حسن كچل» و «بابا شمل»، عشق‌هاي اثيري و سوخته ايراني در «طوقي» و «قلندر»، اسطوره ملي از نوع انقلابي‌اش در «ستارخان» و از نوع اصلاح طلبش در «اميركبير» (بخش‌هايي از سريال «سلطان صاحبقران»)، كمدي و طنز ناب ايراني در «خواستگار»، زندگي خانواده ايراني همراه دغدغه‌ها و معضلات اجتماعي و علايق و عشق‌هايشان در «سوته دلان» و «مادر»، مجموعه ارزشمندي از چالش‌هاي تاريخي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي و حتي فردي ايراني در «هزاردستان»، دربار شاهان ايراني با همه پلشتي‌هاي درون و برونش در «سلطان صاحبقران» و «كمال‌الملك» و «حاجي واشنگتن» و بالاخره كلكسيوني از شعر و آواز و هنر ايراني در «دل‌شدگان»، تنها بخش كوچكي است از آنچه حاتمي از فرهنگ و ارزش‌هاي فكري و عملي مردم اين سرزمين بر نوار سلولوييد نشانيد.

    ضمن اينكه علي حاتمي همانگونه كه شيوه يك هنرمند هوشمند است، دست و پا بسته (همچون برخي ديگر سينماگران كه ادعاي ثبت تاريخ فرهنگي و قومي دارند) به نمايش آن آيين‌ها و سنت‌ها نپرداخت و سعي كرد با نگاهي ژرف و كاوشگر، پيرايه‌هايي كه در طي قرون بر آنها بسته شده و آثار مثبت و منفي‌شان را به نقد بنشيند.

    و اين براي علي حاتمي يك ادعا نبود، چرا كه او با تك‌تك سلول‌هايش گويي ويژگي‌هاي فرهنگي و آداب و سنن آييني اين آب و خاك را درك كرده بود. حاتمي پاي قصه‌هاي مادربزرگش، كودكي را تجربه كرد و در همه مجالس عزاداري و ختم و سفره‌ها و روضه‌هاي مذهبي و تكيه‌ها و... پاي كار بود.

    او سفرهاي متعددي به نقاط مختلف ايران كرد و ميراث نسل‌هاي مختلف آن در آثار برجاي مانده و يا زندگي جاري‌شان را با پوست و گوشتش حس كرده بود. حاتمي كلكسيون گسترده‌اي از ظرف و ظروف و گلدان و ديگر وسايل عتيقه ايراني داشت كه خودش يك به يك جمع‌آوري كرده بود و جمعي از آنها را در برخي فيلم‌هايش مورد استفاده قرار مي‌داد.

    از همين رو بود كه همه آن بازي‌هاي كودكانه كوچه پس‌كوچه‌هاي فيلم «حسن كچل»، پنبه‌زني فيلم «طوقي» يا زرگري بلغور كردن فيلم «خواستگار»، همسفره نشدن ستار و باقر با يپرم‌خان ارمني (كه بعدا آنها را خلع سلاح مي‌كند) در «ستارخان»، مراسم آشپزان كريم شيره‌اي در «سلطان صاحبقران»، آن ليست طويل وسايل پخت و پز و خورد و خوراك حبيب آقا ظروفچي در فيلم «سوته‌دلان»، قلم تراشي تيتراژ سريال «هزار دستان» و ساختن تار با هنرنمايي مرحوم علي اصغر گرمسيري در تيتراژ «دل شدگان»، گفتن فهرست طولاني اطعمه و اشربه ايراني در «حاجي واشنگتن» و تدارك آن مراسم پر و پيمان ختم در فيلم «مادر» به دلمان مي‌نشست و به قولي حالا هم هر وقت دلمان از اين همه غوغا و سر و صداي زندگي روزمره مي‌گيرد، هوس مي‌كنيم صداي شهرفرنگي «حسن كچل» را دوباره گوش دهيم و پاي دل عاشق آسيد مرتضاي «طوقي» بنشينيم و به جر‌و‌بحث‌هاي شيرين وسواس‌الدوله و خاوري در «خواستگار» بخنديم يا آواي بيژن مفيد كه در آخر «ستارخان» ترانه خاطره‌انگيز «مرغ سحر» را مي‌خواند را بشنويم و فرفره بازي مجيد ظروفچي «سوته دلان» را سير كنيم و ماشين سواري خيالي غلامرضا و ماه‌منير در «مادر» و وداع زيباي ابوالفتح و جيران در «هزار دستان» آن هم به زبان آذري و صداي استاد شجريان در صحنه پاياني «دل شدگان» كه مي‌خواند:«گلچهره بريز تو خون من بلبل نغمه گر را...»

    اين‌ها عناصر و پارامترهاي بلاواسطه همان سينماي ملي هستند كه در اين سالها ظاهرا بطور دائم ورد زبان اين و آن بوده است.

    به راستي در فيلم‌هاي كدام سينماگر ايراني مي‌توانيد اينچنين مجموعه‌اي چشم نواز و دلنشين از تمامي هنرهاي ايراني را به نظاره بنشينيد؟ هنرهايي كه هريك روايتگر بخشي از هويت و تاريخ و پيشينه و ريشه‌هاي اين سرزمين و مردمش هستند.

    از قصه گويي و حركات موزون در «حسن كچل» گرفته تا نمايش آن معماري بي نظير اسلامي – ايراني در «طوقي» و شعر و عرفان در سريال «مثنوي معنوي» و حكايت رضا تفنگچي و رضا خوشنويس هزار دستان كه دو شخصيت از يك فرد بودند (همان قرابت شگفتي كه عرفان شرق بين هنر خطاطي و جنگجويي ايجاد مي‌كند، آنچنانكه ژانگ ييمو نيز به نوعي ديگر آن را در فيلم «قهرمان» تصوير كرد) و روايت حيرت انگيز نقاشي و مينياتور ايراني در «كمال‌الملك» كه به نوعي حديث رهايي و از بند نفس رستن است آنگاه كه نقاش، بر ديوار زندان تصوير آزادي‌اش را نقش كرده و يا آن شعر ژرف‌نگر حافظ كه در دستگاه موسيقي ايراني گويي سير و سلوكي ديگر در حال و هواي معرفت و طيران آدميت دارد:

    «گر زحال دل خبر داري بگو
    ورنشاني مختصر داري بگو
    مرگ را دانم گلي همتاي دوست
    ولي تا كوي دوست، راه اگر نزديك‌تر داري بگو»

    راز و رمز ملي بودن سينماي حاتمي آن است كه هريك از ما با هر گرايش و ديدگاه و روش، مي‌توانيم بخشي از ديروز و امروز خودمان را در فيلم‌هايش ببينيم، به آنها ولو براي دقايقي دل بسپاريم و در لذتش غرق شويم و براي گذرش حسرت بخوريم.

    مي‌شود اين نوع سينما را اصلا سينما ندانست (اگرچه امروز ديگر سينما از آن افراط گري برخي كارگردانان متكي به تصوير دهه‌هاي 60 و 70 اروپا گذشته است) اما به شدت ايراني است. چراكه ايرانيان از ديرباز مردمي روايتگر و شنونده بوده اند تا تصويرشناس و تصويرگر و در واقع با همان روايات در ذهن خود قوي‌ترين تصاوير را مي‌ساختند.

    آنچه كه فردوسي در شاهنامه با كلامش در حكايات رستم و سهراب و زال و سام و...انجام مي‌دهد در توان و ظرفيت هيچ تصوير و يا هنر ديگري احساس نمي‌شود. از همين رو ديالوگ‌هاي حاتمي در فيلم‌هايش هر يك نقش پررنگ و تصويري نافذ محسوب مي‌شوند.اما حاتمي در تركيب‌بندي تصاويرش نيز، روحيه و منش ايراني را فراموش نكرده، او برخلاف سينماي غرب كه در تركيب بندي كادرها و نماها (براساس نوشته شدن خط لاتين از چپ)، سنگيني تصوير را روي طرف چپ آنها قرار مي‌دهند، بنا بر ويژگي خط ايراني كه از راست تحرير مي‌شود، كمپوزيسيون تصاويرش را برپايه سنگيني سمت راست آنها طراحي مي‌كرد. طراحي صحنه و دكور ايراني برايش آنچنان اهميتي در خلق شخصيت‌ها داشت كه براي مقصودش، اولين شهرك سينمايي ايران را با دست‌هاي خود ساخت؛

    شهركي آميخته از روزگار كهنه و نو اين مملكت با آن طاقي‌ها و خيابان‌ها و چهارسوق‌ها و بازارهايي كه بوي كباب و ريحان در و ديوارهايش را پر كرده و نانوايي كه بدون آرد و آب بايد هنر نان پختن مي‌دانست و آن قهوه خانه‌اي كه صداي قل‌قل سماورها و قليان‌هايش بلند بود تا مردانش براي لختي استراحت روي تخت‌هاي چوبي، سينه كش آفتاب دراز بكشند تا كسي در گوششان زمزمه كند كه تاكي شكار كبك و گوزن و آهو ؟ عزم شكار ناب كن!...تا كه فردا به امر خدا، دست مرتضي ساخته شود كه اگرچه هزار دستان بود و ابردست ولي غافل كه دست خداست بالاترين دست‌ها. اين، همه آن روحيه و منش و سيره ايراني است، اين تصوير ناب كليت باور و اعتقاد ايراني است، اين همان سينماي ملي است.
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الأربعاء مارس 03, 2010 12:06 pm

    به ياد كمال الملك سينماي ايران
    مجال اندك زيستن

    حميدرضا اميدي سرور

    علي حاتمي درست زماني درگذشت كه مشغول كار روي يكي از پروژه‎هايي بود كه سال‎ها جزو دغدغه‎هاي او محسوب مي‎شد، فيلمي درباره زندگي جهان‎پهلوان تختي كه متأسفانه حاتمي در زمان فيلم‎برداري آن، بيماري‎اش شدت گرفت و او با آگاهي از اين مسئله، كوشيد تا پيش از وداع با زندگي آن را به‎ پايان برساند، اما ميسر نشد و اجل مهلتش نداد، در حالي‎كه هنوز فيلم‎برداري بخش اعظم آن باقي مانده بود. با اين‎حال مضمون تاريخي فيلم كه زندگي تختي را از تولد تا مرگ در برمي‎گرفت، هزينه‎هاي سنگيني را روي دست تهيه كننده، (هدايت فيلم) گذاشته بود و هدايت فيلم پس از مرگ حاتمي به فكر افتاد كه اين پروژه را به سرانجام برساند، البته نه فقط به‎جبران هزينه‎هاي صورت گرفته، بلكه به‎دليل جذابيت مضمون فيلم و نام علي حاتمي، افسوس و حسرت هر شيفته سينمايي را برمي‎انگيخت، و به اين ترتيب آخرين يادگار حاتمي ‎به‎عنوان اثري ناتمام لااقل از دسترس علاقه‎مندان سينماي او به دور نمي‎ماند.
    براي به سرانجام رساندن اين پروژه از گزينه‎هاي مختلفي نام برده شد كه شايد جدي‎ترين و موجه‎ترين آن‎ها « ناصر تقوايي» بود، يكي از قدرتمند‎ترين فيلم‎سازان ايراني كه لااقل به اعتبار نامش مي‎توانست بهترين ادامه‎ دهنده راهي باشد كه حاتمي آغاز كرده بود، به نظر آيد. اما مشكلي درميان بود كه اعتبار تقوايي و تسلط مثال‎زدني او را در مديوم سينما نمي‎توانست چاره‎سازش باشد و آن سبك منحصر به فرد حاتمي بود كه تفاوت بسياري هم با سبك كار تقوايي داشت. دو فيلم‎ساز صاحب‎سبك كه شيوه‎هاي متفاوتي هم براي كار داشتند، تركيب مناسبي براي كار به‎نظر نمي‎رسيد، به‎ويژه اين‎كه سبك حاتمي نيز به‎گونه‎اي نبود كه حتي فيلم‎سازي در اعتبار تقوايي بتواند نمونه مشابه آن را ارايه كند. بنابراين تقوايي ترجيح داد كه از اين مهم صرف‎نظر كند، اين‎گونه بود كه نام «بهروز افخمي» به ميان آمد، فيلم‎سازي حرفه‎اي و مسلط كه تجربه به سرانجام رساندن پروژه‎هاي ناتمامي همچون «كوچك‎جنگلي» و «روز فرشته» را در كارنامه داشت و از هر نظر گزينه مناسبي براي اين منظور به‎نظر مي‎رسيد. اما بهروز افخمي با بررسي جوانب كار به‎جاي كامل كردن فيلم حاتمي، راه ديگري را براي به سرانجام رساندن اين پروژه برگزيد.
    او به فراست دريافت كه ادامه كار حاتمي ناممكن به‎نظر مي‎رسد، نه‎فقط به اين دليل كه فيلم‎نامه مدوني از جهان‎پهلوان تختي وجود نداشت و نسخه قديمي آن نيز بسيار تغيير كرده و از طرفي حاتمي عادت داشت كه ديالوگ‎هاي فيلم‎هايش را در صحنه مي‎نوشت، بلكه مهم‎تر از همه سبك كار حاتمي بود كه اجراي آن حتي به فرض دنباله‎روي يا تقليد ميسر نبود و با اين وصف دور از انتظار نبود كه در نهايت فيلم با شكست روبه‎رو شود. بنابراين افخمي قصه تازه‎اي را جلوي دوربين برد كه هم مي‎توانست پاسخ‎گوي هزينه‎هاي تهيه‎كننده فيلم باشد، هم اداي ديني به علي حاتمي و فيلم ناتمامش به‎حساب آيد و صحنه‎هايي از آن را نيز در اين فيلم به نمايش بگذارد و درنهايت به زندگي كنجكاوي‎برانگيز تختي نيز پرداخته شده و البته اثري مستقل باشد. افخمي اين‎بار نيز نشان داد كه حرفه‎اي‎گري‎اش از او چهره‎اي مناسب براي به سرانجام رساندن پروژه‎هاي ناتمام ساخته است. اما نتيجه اخلاقي! آن‎چه حكايت شد و اتفاق‎هايي كه بر فيلم تختي گذشت، مهر تأييدي بود بر اين‎كه حاتمي فيلم‎سازي است مؤلف و صاحب سبكي منحصر به فرد كه تقليد‎ناپذير است. لازم نيست اسم او پاي يك فيلم ثبت شود، چراكه صحنه به صحنه فيلم‎هايش امضاي او را دارند. فيلم‎سازي در كار خود يگانه كه با از دست رفتن او هيچ جايگزيني هم برايش نمي‎توان متصور بود. جالب آن‎كه حاصل كار يكي از فيلم‎سازان كه كم و بيش متأثر از حاتمي، به‎سراغ سوژه‎هاي تاريخي مي‎رفت، نه‎تنها بازگوكننده فاصله‎اي بسيار زياد ميان كيفيت ساخته‎هاي حاتمي با آثار او بود، بلكه در نهايت جز افسوس حاتمي براي سوخت شدن سوژه‎هايي كه دوست داشت جلوي دوربين ببرد و به اين ترتيب از دست رفته بود، نمي‎توانست داشته باشد. سبك منحصر به فرد حاتمي ‎تنها حاصل به‎كارگيري ديالوگ‎هاي موزون و زيباي او نبود كه به نثر آهنگين و فاخر پارسي پهلوي مي‎زد، بلكه از جلوه‎هاي بصري بسياري نيز برخوردار است. جلوه‎هايي كه حاصل دقت نظر او در گزينش نوع پوشش شخصيت‎ها و اجزاي صحنه بگيريم تا نوع ميزانسن‎ها و شيوه روايت در فيلم و... بود. اين ويژگي‎ها از يك‎سو نتيجه درك و آگاهي او از تاريخ اجتماعي و زندگي مردم اين ديار بود و از ديگر حاصل شناخت او از سنت‎هاي نمايشي ايراني (به‎ويژه روحوضي) و قصه‎هاي فلكلوريك كه نسل به نسل و سينه به سينه در ميان توده مردم منتقل شده و به او رسيده بود.
    بيش از نيم قرن پيش كودكي به دليل بيماري به خانه يكي از اقوام و آشنايان خود رفت تا مدتي را در آن‎جا مانده تا بيماري را پشت سر گذاشته و بهبود حاصل كند. قدم گذاردن به اين خانه كه همچون موزه‎اي مملو از اشياي تاريخي و قديمي بود، تأثيري عميق بر ذهن آن كودك گذاشت تا عشق به گذشته و تاريخ را با شوق روايت قصه‎هاي فلكولوريك و عاميانه‎اي كه شنيده بود، درهم آميزد و در نهايت ذهن جست‎وجوگر او با غور در ريشه‎هاي تاريخي و فرهنگي مردم اين ديار، طرحي نو و متفاوت با ديگران را درانداخته و در جواني خود به قصه‎گويي بدل شود كه قصه‎هايي زيبا از زندگي، فرهنگ و تاريخ مردم اين سرزمين براي روايت دارد. مسلح بودن به چنين توانايي‎ها و ابزار ممتازي، از حاتمي در همان جواني چهره‎اي شاخص را جلوه‎گر ساخت؛ بنابراين نه فقط در زمينه‎ كارهاي نمايشي كه در ابتداي فعاليت خود بر قلم آورده بود، بلكه پيش از ورود به سينما، هنگامي كه به كار ساخت آگهي‎هاي تبليغاتي مشغول بود نيز شيوه‎اي ممتاز در كار خود داشت كه آميزه‎اي بود از همين سنت‎هاي نمايشي ايراني و المان‎هايي كه از دل تاريخ و يا فلكور اين ديار بيرون آورده و به خدمت مي‎گرفت. ايده استفاده از «سندباد بحري» در يكي از آگهي‎هاي تبليغاتي او چنان جذاب بود كه توجه «پرويز دوايي» را كه يكي از معتبرترين و جدي‎ترين منتقدان ايراني آن روزگار بود، چنان به‎خود جلب كرد كه شيفته اين آگهي تجاري شد. سرانجام اندك زماني پيش از شكل‎گيري جريان موج‎نو در سينماي ايران او نيز همچون ديگر فيلم‎سازان جواني كه سينماي ايران را تحت تأثير قرار داده و حركتي متفاوت و نو را در دل آن رقم زدند، نخستين تجربه سينمايي خود را پشت سر گذاشت. تجربه‎اي كه سرانجام به ساخت نخستين فيلم واقعا موزيكال ايراني! ختم شد. حاتمي نمونه‎اي بارز از فيلم‎سازان جواني بود كه كوشيدند از اين رسانه فرنگي كه خاستگاه فرهنگي ديگري داشت، مديومي كاملا بومي شده ساخته و به خلق آثاري ايراني و متكي بر شاخص‎هاي زندگي و فرهنگ ايراني نايل آيند.
    «حسن‎كچل» قصه‎اي فلكوريك و معروف بود كه حاتمي با اتكا به سنت نمايشي روحوضي و ديالوگ‎هاي آهنگين خود به فيلمي به همين نام (1347) بدل ساخت كه بر گوشه‎هايي از باورها و فرهنگ مردم كوچه و بازار استوار بود. فيلمي كه تماشاگران هم به آن روي خوش نشان دادند و بدين‎ترتيب جواني صاحب ذوق و قريحه در سينماي فارسي اعلام حضور كرد كه بعدها به نامي ماندگار در تاريخ اين سينما بدل شد.
    نمايش «قيصر» (مسعود كيميايي 1348) و به راه افتادن موج نو چنان سينماي ايران را تحت تأثير قرار داد كه نه فقط به شكل‎گيري جرياني ديگرگونه و نوجويانه (با حضور جواناني مستعد كه پيش از آن امكان حضور در سينما را نداشتند)، انجاميد؛ بلكه سينماي تجاري آن روزگار را نيز در مسير ديگري انداخت. اگرچه اين طيف از فيلم‎سازان، قيصريسم را جايگزين قارونيسم كردند و همان مسير ابتذال را پيمودند. حاتمي نيز در اين ميان از تأثيرپذيري دور نماند و خيلي زود با استفاده از آهنگساز و بازيگران اصلي فيلم قيصر، «طوقي» (1349)را جلوي دوربين برد، طوقي اگرچه آشكارا متأثر از سينماي مسعود كيميايي بود، اما حاتمي به‎عنوان فيلم‎سازي صاحب‎سبك مؤلفه‎هاي گوناگوني را در جاي جاي فيلم به‎كار گرفت كه نه‎تنها ميان طوقي و قيصر فاصله‎گذاري ‎كرد، بلكه طراوت و تازگي خاصي را نيز برايش به‎همراه آورد. مؤلفه‎هايي كه با توجه به روحيات حاتمي از جنبه‎هاي فرهنگي و تأكيد روي باورها و آداب و رسوم مردم منطقه‎اي كه داستان در آن مي‎گذشت برخوردار بود.
    طوقي در كاشان جلوي دوربين رفت و حاتمي از معماري خاص اين شهر در فضاسازي فيلم خود، بهره فراوان برد، همچنين از پاره‎اي از شاخص‎هاي اجتماعي و فرهنگي مردم منطقه نيز در ساختار دراماتيك فيلم بهره برد، نمونه‎اش اهميت قالي در زندگي مردم منطقه، هرچند كه يك بخش مهم فيلم كه به مراسم سنتي قالي‎شوران مي‎پرداخت، توسط سانسور از فيلم درآمد، اما استفاده دراماتيزه از كفتربازي در اين فيلم، بعدها به يكي از عناصر مورد علاقه بسياري از فيلم‎سازان در سينماي فارسي بدل شد. طوقي نيز با اسقبال مخاطبان روبه‎رو شد و استقبالي به‎مراتب بيش از حسن‎كچل كه راه را براي تجربه‎هاي متفاوت اين فيلم‎ساز باز كرد؛ تجربه‎هايي كه البته روي خوشي از سوي مخاطبان نديدند.
    «بابا شمل» (1350) موزيكال ديگري بود كه به زندگي لوطي‎ها و داش‎مشدي‎ها در سده گذشته مي‎پرداخت، كه ويژگي مهم آن استفاده از ديالوگ‎هايي آهنگين براي سراسر فيلم بود، نكته‎اي كه علي‎رغم دشواري‎هاي فراوان و دلنشيني ديالوگ‎هاي موزون و زيباي آن، برخلاف انتظار سازندگان فيلم و با وجود برخورداري از محبوب‎ترين ستارگان آن سال‎ها، اولين شكست را براي حاتمي به‎همراه آورد. بابا شمل سكانس به سكانس ديدني و جذاب بود، اما وقتي تدوين نهايي صورت گرفت و اين سكانس‎ها كنار هم قرار گرفت، ايده جذاب ديالوگ‎هاي آهنگين به عنصري ملال‎آور بدل شد، چراكه تماشاي دو ساعت فيلم كه همه ديالوگ‎هايش به صورت موزون با ساز و ضرب بازگو مي‎شد در طول فيلم طراوت خود را از دست مي‎داد و خسته كننده مي‎شد.
    در «قلندر» (1351) حاتمي به سراغ روايت عشقي ممنوع رفت كه با تيغ سانسور آن زمان روبه‎رو شد، فيلم‎نامه‎ قلندر چفت و بست داستاني محكمي ندارد و اعتبار فيلم نيز بيشتر به دليل صحنه‎پردازي‎هاي آن و نمايش زندگي و آداب و رسوم مردم در روزگار گذشته بود.
    در «ستارخان» (1351) با وجود پتانسيل دراماتيك بسياري كه اين ماجراي تاريخي برخوردار است، حاتمي بيشتر از آن‎كه بر ماجراهاي پر افت و خيز زندگي ستارخان توجه داشته باشد، به ابعاد انساني و شخصي سردار ملي توجه داشت و در اين زمينه نيز موفق بود، ستارخان زماني ساخته شد كه هنوز حاتمي كم و بيش وفادارانه به تاريخ مي‎نگريست.
    «خواستگار» (1351) از جمله آثار مهجور حاتمي است، فيلمي دلنشين درباره جذبه و عشقي نافرجام كه در امتداد شكست‎هاي تجاري فيلم‎هاي تاريخي و پرهزينه قبلي حاتمي ساخته شد و او اين‎بار به‎سراغ دلمشغولي‎هاي شخصي‎تر خود رفت تا در فيلمي جمع‎وجور كه با پرهيز از حاشيه‎روي‎هايي كه گاه در فيلم‎هاي حاتمي شاهد هستيم، اثري جذاب با طنزي تلخ و كم‎سابقه در سينماي ايران را خلق كند، خواستگار هم در ادامه شكست‎هاي قبلي حاتمي، با عدم استقبال روبه‎رو ‎شد.
    هر چقدر خواستگار مهجور ماند، «سوته‎دلان» (1356) به اثري ماندگار و فراموش‎نشدني بدل شد كه توسط نسل‎هاي مختلف ديده شده و مقبول طبع بسياري قرار گرفته است، پرهزينه‎ترين فيلم حاتمي در آن زمان كه تمام دغدغه‎ها و مؤلفه‎هاي سينماي حاتمي را از عشق به سينما گرفته تا علاقه به زندگي مردم كوچه و بازار، باورهاي عامه و فلكور و... را در حد اعلاي خود داشت. حاتمي در نمايش جزييات، از نوع لباس گرفته تا كوچك‎ترين وسايل صحنه و... چيزي را از نظر دور نمي‎دارد، تيتراژ فراموش نشدني فيلم نمونه‎ايترين مثال در توجه حاتمي به جزييات كارش متناسب با موضوع است.
    حاتمي اين‎بار نيز عشقي نافرجام را با زباني دلنشين و زيبا دستمايه قرار داده كه به ساخت يكي از منسجم‎ترين فيلم‎هايش انجاميد، حاتمي سوته‎دلان در اوج است و يكي از معدود آثارش را ساخته كه برخلاف برخي فيلم‎هايش تصوير فداي كلام نشده است و در سرتاسر سوته‎دلان اين دو مهم پا به پاي هم پيش مي‎روند. درنهايت جذب انبوه مخاطبان موفقيت او را كامل مي‎كند.
    «حاجي واشنگتن» (1361) پس از توفيقي چند ساله به نمايش درآمد، در اين فيلم اگرچه حاتمي مضموني به‎ظاهر سياسي را برگزيده، اما آن را بستري براي پرداختن به دلمشغولي‎هاي خود و به ويژه نوستالژي گذشته كرده است. با اين حال فيلم انتظاراتي را كه از حاتمي وجود داشت را برآورده نساخت.
    «كمال‎الملك» (1363) اوج كار حاتمي در رسيدن به زبان شخصي و خاص خود در روايت تاريخ است، اين رويكرد اگرچه به مذاق برخي خوش نمي‎آيد، اما حاتمي با برهم زدن توالي تاريخي اتفاقات، نه‎تنها بر جذابيت نمايشي آن‎ها مي‎افزايد، بلكه مهمتر از آن، محملي را فراهم مي‎سازد تا به‎جاي روايت صرف تاريخي، دست روي ماهيت اتفاقات تاريخي بگذارد. كمال‎الملك همچنان حكايت از پختگي زبان بصري حاتمي در استفاده از المان‎هاي زندگي گذشتگان دارد، هرچند كه پاره‎اي از فصل‎هاي فيلم نشان از شيفتگي بيش از حد او به ديالوگ‎هايي موزون با رنگ و بوي ادبي دارد. «مادر» (1368) يكي از معدود فيلم‎هاي حاتمي است كه در زمان معاصر مي‎گذرد، اما شيفتگي او به گذشته در لابه‎لاي فصول فيلم پيداست. يكي از لطيف‎ترين آثار حاتمي كه وجوه شخصي آن، جنبه‎اي عمومي يافته، آن‎گونه كه از مادر اثري ديدني براي مخاطباني از طيف‎هاي گوناگون ساخته كه همچنان از تماشاي آن مي‎توانند لذت ببرند. «دلشدگان» (1371) آخرين اثر حاتمي و آخرين برگ از مثنوي سينمايي او بود، فيلمي كه ستايش متداوم او از فرهنگ و هنر اين سرزمين در آن به اوج خود رسيده است، حاتمي در عين نمايش گوشه‎هايي از تاريخ موسيقي اين ديار، يكي از انتزاعي‎ترين آثار خود را نيز خلق كرده است.
    پس از دلشدگان حاتمي در انديشه ساخت آثار ديگري بود كه سرانجام يكي از دلمشغولي‎هاي قديمي او يعني ساخت فيلمي درباره زندگي غلامرضا تختي به مرحله توليد رسيد، فيلم‎برداري اثر آغاز شد، اما حاتمي مجال به‎سرانجام آن را نيافت.
    حاتمي در تلويزيون نيز حضوري قدرتمندانه داشت. سواي «داستان‎هاي مثنوي» (1353) كه در زمان خود كاري متفاوت و توجه‎برانگيز به‎حساب مي‎آمد، سريال‎هاي «سلطان صاحبقران» (1356) و «هزاردستان» (1366 - 1358) را در كارنامه دارد كه هر دو جزو انگشت‎شمار سريال‎هاي ارزشمند ايراني است. هزاردستان پس از مرگ حاتمي در قالب دو فيلم «كميته مجازات» و «تهران روزگارنو» توسط « واروژ كريم مسيحي» تدوين شده و به نمايش درآمدند.
    نكته قابل‎اشاره آن‎كه حاصل كار حاتمي در سريال‎سازي برخلاف اغلب فيلم‎‎سازان ايراني، چيزي از حاصل كار او در سينما كم نداشت، درواقع سريال‎هاي او واجد اغلب ارزش‎هايي بودند كه آثار سينمايي او از آن بهره مي‎بردند.
    حاتمي در طول دوران فعاليت خود طرح‎هاي گوناگوني در نظر داشت كه مجال ساخت آن‎ها را به‎دست نياورد، مهمترين و بي‎شك جذاب‎ترين آن‎ها طرحي بود در به‎تصوير كشيدن زندگي پيامبر اسلام كه جزو دغدغه‎هاي ديرينه حاتمي به‎حساب مي‎آمد. او حتي فيلم‎نامه‎اي نيز بر اين اساس نوشت، اما متأسفانه اين پروژه بزرگ كه بعيد به‎نظر مي‎رسيد توسط بخش خصوصي امكان تهيه آن باشد، هيچ‎گاه با توجه و حمايتي جدي روبه‎رو نشد، به اين ترتيب سينماي ايران نيز صاحب فيلمي درباره زندگي پيامبر نشد، در شرايطي كه اين فيلم مي‎توانست توسط يكي از بزرگترين فيلم‎سازاني كه آثارش مملو از شاخصه‎هاي بومي و باورهاي مردم اين ديار بود، خلق شود زندگي تختي كه نيمه‎تمام ماند، قصه ورود سينما به ايران و راه‎اندازي سالن‎هاي نمايش فيلم در ايران كه بسيار دوستش مي‎داشت، توسط فيلم‎ساز ديگري به فيلم درآمد و همچنين پروژه ساخت فيلمي به‎نام ملكه برفي كه به تاريخ معاصر و دوران پهلوي مي‎پرداخت نيز در مرحله طرح باقي ماند، براي فيلم‎سازي در حد توانايي و بضاعت حاتمي، پنج دهه زندگي، مجالي بسيار كوتاه براي زيستن فيلم‎سازي چون حاتمي بود، هرچند كه در همين كوتاه زمان نيز دستاوردهاي بسياري براي سينماي ايران داشت.
    دستاوردهاي پربار زندگي علي حاتمي تنها محدود به ساخته‎هاي سينمايي يا تلويزيوني‎اش نمي‎شود. او حتي اگر هيچ فيلمي نساخته بود، باز جا داشت، نامش با احترام در سينماي ايران ياد شود. نزديك به يك دهه از اين عمر كوتاه صرف تحقيق، طراحي و اجراي شهركي شد كه آن را براي ساخت سريال هزاردستان احتياج داشت. اما او تنها به ساخت سريال خود اكتفا نكرد، بلكه اين شهرك سينمايي را به‎گونه‎اي به سر و سامان رساند كه پس از او ديگر فيلم‎سازان نيز امكان بهره بردن از آن را داشته باشند. اين مهم را حاتمي در زماني آغاز كرده و به پيش برد كه شرايط سياسي و اجتماعي به‎گونه‎اي بود كه ساخت چنين شهركي براي بسياري از مديران و متوليان امور، نه‎تنها جزو اولويت‎ها به‎حساب نمي‎آمد، بلكه از درجه اهميت ساقط بود.
    حاتمي با پشتكار و سخت‎كوشي سرانجام اين شهرك را در بدترين شرايط جنگي، عوض شدن مديريت‎ها و... به پايان رساند و يادگاري از خود برجاي گذاشت كه هرجا تصويري از تهران قديم را در فيلمي مي‎بينيم، بي‎اختيار ياد نام علي حاتمي مي‎افتيم
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الأربعاء مارس 03, 2010 12:20 pm

    ديالوگ‌هاي ماندگار «سينماي حاتمي» به انتخاب اهالي هنر

    علي حاتمي - صفحة 1 2346

    گروهي از چهره‌هاي فرهنگي-هنري و اهالي سينما، ديالوگ‌هايي را از بين ديالوگ‌هاي شاخص كارهاي سينمايي و تلويزيوني «علي حاتمي» انتخاب كردند
    نگارش ديالوگ‌هاي فاخر و اديبانه از ويژگي‌هاي فيلمهاي مرحوم «علي حاتمي» است.همين موضوع باعث شده‌است كه منتقدان به او لقب «سعدي سينما» را بدهند. برخي چهره‌هاي فرهنگي، هنري در آستانه سالگرد درگذشت اين سينماگر، در گفت‌و‌گو با فارس، ديالوگ‌هاي برگزيده خود را از آثار اين كارگردان بيان كرده‌اند.

    - محمدرضا هنرمند:
    در فيلم «مادر» چندين ديالوگ به‌يادماندني وجود داشت، از جمله: «شب رو بايد بي‌چراغ روشن كرد».
    - محمد نوري‌زاد:
    نگاه «علي حاتمي» به تاريخ، ما را متوجه گذشته خودمان مي‌كرد و هيچ جامعه‌اي نيز بي‌نياز از انديشه گذشته خود نيست. در فيلم كمال‌الملك، مظفرالدين شاه ديالوگي دارد كه مي‌گويد:«اكثر عمر ما در دوران وليعهدي گذشت و رسم پادشاهي را خوب نمي‌دانيم.»
    - سعيد اميرسليماني:
    به نظر من زيباترين ديالوگ، يكي از ديالوگ‌هاي فيلم «كمال‌الملك» است كه مظفرالدين شاه مي‌گويد: «همه چيزمان بايد به همه چيزمان بيايد» كه من اين ديالوگ بسيار دوست دارم و در زندگي روزمره نيز استفاده مي‌كنم.
    - عبدالله اسكندري:
    ديالوگ «همه عمر دير رسيدم» از سوته دلان كه مي‌توان گفت كه يكي از ماندرگارترين ديالوگ‌هاي علي حاتمي است.
    - عبدالحسين مختاباد:
    ديالوگي مربوط به گفت‌وگوي كمال الملك با فرش باف با اين مضمون كه تقابل هنر شرق و غرب است و فروتني و تواضع هنرمندان شرقي را به رخ مي‌كشد؛ «استاد تويي! هنر اين فرشه، شاهكار اين تابلوست، دريغ همه عمر يك نظر به زير پا نينداختم. هنر اين فرش گسترده است. شاهكار كار توست يار محمد نه كار من!»
    - حسن حسندوست:
    ديالوگي مربوط به كمال‌الملك، كه ناصرالدين شاه خطاب به مدير مدرسه هنر مي‌گويد «هنر مزرعه بلال نيست، كه محصولش بهتر شود از ستاره‌هاي آسمان هم يكي مي‌شود كوكب درخشان، الباقي اي، سوسو مي‌زند»
    - فرهاد فخرالديني:
    من فقط در كمال‌الملك با ايشان كار كردم فكر مي‌كنم تمام ديالوگ‌هاي علي حاتمي زيباست و من واقعا نمي‌توانم يكي را تفكيك كنم، علي حاتمي اصلا به لحاظ ديالوگ‌هايش شهرت داشت ديالوگ‌هايي روان و صريح.
    -عزت‌الله انتظامي:
    من نمي‌توانم تنها يكي از ديالوگ‌ها را مجزا كنم زيرا تمامي ديالوگ‌ها زيباست و اينكه نمي‌توانم تنها يك يا چند جمله در بيان شخصيت علي حاتمي بگويم، بايد ساعت‌ها در مورد حاتمي صحبت كرد تا بتوان حق مطلب را ادا كرد.
    - فتحعلي اويسي:
    ديالوگ بسيار زيبايي از «دلشدگان» از علي حاتمي كه هميشه در خاطرم هست «آيين چراغ خاموشي نيست».
    - محبوبه بيات:
    تمام ديالوگ‌هاي علي حاتمي بسيار زيباست به ويژه تمام ديالوگ‌هاي اكبر عبدي در فيلم «مادر» به ويژه سكانس‌هاي مربوط به صحنه حمام، كه ديالوگ‌هاي عبدي به صورت برعكس نوشته شده كه اين موضوع ديالوگ‌نويسي بسيار دشوار است.
    - جواد طوسي:
    تمام ديالوگ‌هاي او زيباست. ديالوگ‌هاي فيلم خواستگار كه مهجور ماند به ويژه ديالوگ‌هاي رضا خاوري و اگر بخواهيم يكي از ديالوگ‌ها را به عنوان ماندگارترين انتخاب كنيم. ديالوگ «همه عمر دير رسيديم» و ديالوگ آخر اميركبير در حمام فين كاشن كه كلام آخر اوست و پيامي است به همه نسل‌ها و دوران‌ها. در سلطان صاحبقران ؛ «مرگ حق است ولي به دست شما بسي مشكل، اما شوق از ميان شما رفتن مرگ را آسان مي‌كند».
    - شاهرخ دولكو:
    فكر مي‌كنم كه ماندگارترين ديالوگي كه در ذهن همه هم هست «همه عمر دير رسيديم» است در سوته‌دلان و يك ديالوگ زيباي ديگر از همين فيلم كه بسيار بامزه است. «ما هر دو از يك خميريم ولي تنورمان علي حده است».
    - چنگيز جليلوند:
    ديالوگي كه لوتي و بابا شمل اول فيلم راجع به مراد و مريد صحبت مي‌كنند. ديالوگي است شعر گونه و بسيار زيبا «لوتي امشب دل پردردي داره، ناله سردي داره زير سايه علي، ديو جلودارش نيست».
    - رضا درستكار:
    همه ديالوگ‌هاي حاتمي زيبا و ماندگار است. منحصر ديالوگي در «سوته دلان» كه در پايان فيلم حبيب ظروفچي به برادر مرده‌اش مي‌گويد «همه عمر دير رسيديم» و بايد بگويم همچنان «همه عمر دير رسيديم» و اين وصف حال اهل هنر است و وصف حال علي حاتمي و همه ما.
    - محمدرضا دلپاك:
    ديالوگي در فيلم كمال‌الملك. صدر اعار زيباست به ويژه تمام ديالوگ‌هاي اكبر عبدي در فيلم «مادر» به ويژه سكانس‌هاي مربوط به صحنه حمام، كه ديالوگ‌هاي عبدي به صورت برعكس نوشته شده كه اين موضوع ديالوگ‌نويسي بسيار دشوار است.
    - جواد طوسي:
    تمام ديالوگ‌هاي او زيباست. ديالوگ‌هاي فيلم خواستگار كه مهجور ماند به ويژه ديالوگ‌هاي رضا خاوري و اگر بخواهيم يكي از ديالوگ‌ها را به عنوان ماندگارترين انتخاب كنيم. ديالوگ «همه عمر دير رسيديم» و ديالوگ آخر اميركبير در حمام فين كاشن كه كلام آخر اوست و پيامي است به همه نسل‌ها و دوران‌ها. در سلطان صاحبقران ؛ «مرگ حق است ولي به دست شما بسي مشكل، اما شوق از ميان شما رفتن مرگ را آسان مي‌كند».
    - شاهرخ دولكو:
    فكر مي‌كنم كه ماندگارترين ديالوگي كه در ذهن همه هم هست «همه عمر دير رسيديم» است در سوته‌دلان و يك ديالوگ زيباي ديگر از همين فيلم كه بسيار بامزه است. «ما هر دو از يك خميريم ولي تنورمان علي حده است».
    - چنگيز جليلوند:
    ديالوگي كه لوتي و بابا شمل اول فيلم راجع به مراد و مريد صحبت مي‌كنند. ديالوگي است شعر گونه و بسيار زيبا «لوتي امشب دل پردردي داره، ناله سردي داره زير سايه علي، ديو جلودارش نيست».
    - رضا درستكار:
    همه ديالوگ‌هاي حاتمي زيبا و ماندگار است. منحصر ديالوگي در «سوته دلان» كه در پايان فيلم حبيب ظروفچي به برادر مرده‌اش مي‌گويد «همه عمر دير رسيديم» و بايد بگويم همچنان «همه عمر دير رسيديم» و اين وصف حال اهل هنر است و وصف حال علي حاتمي و همه ما.
    - محمدرضا دلپاك:
    ديالوگي در فيلم كمال‌الملك. صدر اعظم مي‌گويد: تو مي‌خواهي جاي ما را بگيري؟، كمال‌الملك مي‌گويد: «من آرزو طلب نمي‌كنم، آرزو مي‌سازم».
    - جلال مقامي:
    تمام ديالوگ‌هاي حاتمي زيباست، ديالوگ‌هاي حاتمي مانند غزلي است كه كل غزل زيباست.
    - جهانگير الماسي:
    ابتدا از نظر من ماندگارترين ديالوگ علي حاتمي زندگي اوست و ماندگارترين ديالوگ، ديالوگي كوتاه از «كميته مجازات». جايي كه مي‌گويد: «اين ملت خواب، اين ملت بنگي و افيوني و خواب» علي حاتمي برگذشتگان ما خرده مي‌گيرد كه چرا به جاي مبارزه عقب نشستند و اسير افيون شدند.».
    - حميده خيرآبادي:
    تمام ديالوگ‌هاي او «شاعر و تاجر كه با هم فرق نداره، تاجر ورشكسته شاعر ميشه، شاعر پولدار ميره تاجر ميشه!».
    - آيدين آغداشلو:
    بسياري از سكانس‌هاي سوته‌دلان به ويژه قسمت‌هايي كه مجيد تصنيف مي‌فروشد و تصنيف‌هايي را كه مي‌فروشد مي‌خواند و وقتي جمشيد مشايخي حبيب را مي‌بيند شروع به پراكنده‌گويي‌هايي در مورد خودش مي‌كند كه اين قسمت بسيار زيبا در آمده است.
    - مرتضي احمدي:
    چه در سينما و چه در تلويزيون، ديگر كسي مانند علي حاتمي نيامد، ديالوگ‌هاي علي حاتمي مانند مينياتوري بسيار زيبا بود، ديالوگ‌هايي بسيار روان كه كسي با آنها مشكل پيدا نمي‌كرد.
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الأربعاء مارس 03, 2010 12:27 pm

    يکشنبه 28/12/1384


    "هوارهوار رفتم،مثل غبار رفتم..."
    همزمان با سالگرد نمایش نخستین فیلم از مرحوم "علی حاتمی"

    علي حاتمي - صفحة 1 2021401852311831872084268159191691292112022


    « هوار هوار رفتم، مثل غبار رفتم، جدا شدم ز شاخه، فصل بهار رفتم، خونه‌امون لونه ای تو دنیا بود، به خدا دلمون دریا بود، دست و دل باز بودیم پیش همه، سرمون پیش همه بالا بود. هوار هوار رفتم، مثل غبار رفتم، جدا شدم زشاخه، فصل بهار رفتم، پولمون از پارو بالا نمی‌رفت، دستمون تو قاب حلوا نمی‌رفت.


    همه نارو می‌زدن به هم دیگه، فكر ما پشت این حرفا نمی‌رفت، هوار هوار رفتم، مثل غبار رفتم، جدا شدم زشاخه فصل بهار رفتم. وقتی ما پشت این حرفا كه مرگ از راه بیاد، هر جا بری، مثل سایه پشته پشته، فرار كنی، قایم بشی، هر جا بازم توی مشتته، مشتته. هوار هوار رفتم، مثل غبار رفتم، جدا شدم زشاخه، فصل بهار رفتم.»

    این ترانه در فیلم «حسن كچل» ساخته ی مرحوم علی حاتمی خوانده می‌شود.


    اول فروردین مصادف با سالگرد اولین نمایش «حسن كچل» اولین ساخته سینمایی علی حاتمی در 14 سینمای تهران است.

    فیلم سینمایی«حسن كچل» در سال1349درحدود سی و پنج سال قبل به نمایش درآمد.


    این فیلم كه فیلمنامه‌ آن نیز متعلق به خود حاتمی بود روایت :«چل گیس دختر حاكم مهربان است كه به وسیله زن بابایش اغوا می‌شود و به باغ جادو، كه در طلسم دیو است، برای چیدن گل می‌رود و در طلسم دیو می‌ماند از طرف دیگر حسن كچل توسط مادرش برای تجربه‌اندوزی از خانه رانده می‌شود و...


    علی حاتمی در سال 1348، نمایشنامه «حسن كچل» را نوشت كه توسط داوود رشیدی در سالن سنگلج به روی صحنه رفت او در همین سال مقدمات ساختن فیلم « حسن كچل» را نیز فراهم آورد.


    این فیلم در مقام چهارم جدول فروش آن سال قرار گرفت.


    مسعود پورمحمد در كتاب «معرفی و نقد فیلم‌های علی حاتمی» كه توسط غلام حیدری گردآوری شده است آورده است:«حسن كچل» را هر بار كه ببینیش تكرار می‌شود و هنوز همان حسن كچل است هر بار كه مرتضی احمدی ما را به فراموشی همه قصه‌های دیگر بخواند تا گوش به حسن كچل بدهیم گوش می‌سپاریم و می‌بینیم و لذت می‌بریم، ما كه قصه دوست داریم.»

    همچنین همزمان با آغاز سال جدید، سالنامه علی حاتمی توسط موزه سینما منتشر شد. این سالنامه شامل بخشی از دیالوگ‌های فیلمهای شاخص حاتمی همچون طوقی، مادر، سوته‌دلان، هزاردستان، كمال‌الملك، سلطان صاحبقران، دلشدگان و .... است.
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الأربعاء مارس 03, 2010 12:30 pm

    سه شنبه 7/3/1387

    علي حاتمي تنها با شكسپير قابل قياس است

    علي حاتمي - صفحة 1 2016213158422367512818212110616541325444
    احمد طالبي‌نژاد معتقد است: «علي حاتمي» هنرمندي است كه با گذشت ساليان سال از درگذشت او، هنوز جاي خالي او به خوبي در سينماي ايران محسوس است و با جرأت تمام مي‌توان گفت، در جهان هنر نمايشي حاتمي تنها با يك نفر قابل قياس است و آن يك نفر هم شكسپير است.

    در اولين روز برگزاري سمينار «سنت در گذر زمان» كه روز گذشته در پرديس هنرهاي زيباي دانشگاه تهران برگزار شد، احمد طالبي‌نژاد ـ منتقد و كارگردان ـ به صحبت درباره زنده‌ياد علي حاتمي و ارتباط آثار او با هنرهاي ايراني و المان‌هاي تصويري سينمايش پرداخت و گفت: بررسي‌ها نشان‌دهنده‌ي آن است كه علي حاتمي در فيلم‌هايش به بهترين وجه ممكن به هنرهاي ايراني توجه كرده است و بهترين مثال‌ها‌ زمينه‌هاي مختلف هنر در آثار او ديده مي‌شود و هنرمنداني مانند بهرام بيضايي از اين منظر در رده‌هاي بعدي او قرار مي‌گيرند.

    او همچنين به جاي خالي حاتمي پس از گذشت سال‌ها اشاره داشت و افزود: در اين سال‌ها عده‌ي زيادي سعي كردند، همانند او باشند، اما از آن‌جا كه هيچ كمديني نمي‌تواند جاي چاپلين را پر كند، هيچ‌كس هم نمي‌تواند جاي خالي حاتمي را پر كند و حاتمي در دنياي هنر نمايشي تنها با شكسپير قابل مقايسه است. چراكه شكسپير نيز در آثارش به سراغ تاريخ قرون گذشته رفته است و اين كاري است كه حاتمي نيز در بسياري از آثارش چون «ستارخان»، «سلطان صاحب‌قران»، «كمال‌الملك»، «دلشدگان» و ... انجام داده است.

    وي با اشاره به انتقاداتي كه در زمان ساخت اين فيلم‌ها صورت گرفته بود، تصريح كرد: عده‌اي معتقد بودند حاتمي با اين نوع فيلم‌ها تاريخ را تحريف كرده است و حال آن‌كه زنده‌ياد حاتمي در پاسخ به اين افراد مي‌گفت: هيچ‌وقت ادعا نكرده‌ام مورخم، بلكه تنها براساس وقايع تاريخي درام مي‌نويسم.

    طالبي‌نژاد افزود: كار هنرمند و فيلم‌ساز ضبط تاريخ و نقل عيني آن نيست و اگر هنرمندي اين‌كار را انجام بدهد، فقط تاريخ را به تصوير كشيده است و اثر او اثري ماندگار و خلاقانه نخواهد بود.

    وي ديگر وجه قابل قياس آثار حاتمي و شكسپير را استفاده از هنرهاي فراموش‌شده دانست و به ذكر نمونه‌هاي متعددي در فيلم‌هاي حاتمي پرداخت.

    طالبي‌نژاد با اشاره به فيلم «حسن كچل» آن را از جهاتي مهم‌ترين فيلم سينماي ايران دانست و گفت: در اين فيلم مجموعه‌اي از آداب مثل‌ها، متل‌ها و ... وجود دارد و هر آن‌چه بيانگر هويت ملي ما در گذشته است به نوعي در آن به تصوير كشيده شده است. ديگر ويژگي مهم اين فيلم هم، استفاده از رنگ است كه در‌ آن فيلم‌سازي جوان در زماني كمتر از رنگ استفاده مي‌شد به آن توجهي شايسته كرده است. از طرف ديگر، مي‌توان گفت اين فيلم تنها فيلم ريتميك سينماي ايران است كه حتا ديالوگ‌هاي آن نيز حالت آهنگين دارد.

    طالبي‌نژاد در بخش ديگري از اين جلسه با اشاره به ديالوگ و كلام در فيلم‌هاي علي حاتمي، خاطرنشان كرد: درست است كه در فيلم‌هاي او ديالوگ نقش مهمي ايفا مي‌كند، اما اين دليل بر بي‌توجهي او به مسئله‌ي ميزانسن نيست.

    مطالعه‌ي دقيق متون دراماتيك را از ديگر ويژگي‌هاي حاتمي دانست و گفت: بهترين اقتباس از مولانا به واسطه حاتمي صورت گرفته و او در مجموعه‌اي 6 قسمتي، با اشراف كامل بر فرهنگ قومي و طي‌اش به اقتباس از اين شاعر بزرگ ايران زمين پرداخت.

    طالبي‌نژاد تصريح كرد: عده‌اي كه وجه سينمايي كارهاي حاتمي را ضعيف مي‌دانند، احتمالا تعريفي غالب از سينما دارند و معمولا تعريف خود را از آمريكا گرفته‌اند و حال آن‌كه زنده‌ياد حاتمي در حيطه‌ي سينماي فرهنگي كوشيده است و لازم است براي درك و لذت‌بردن از آثار او تا حدي با فرهنگ ايراني آشنا بود و خود او نيز وظيفه اصلي‌اش را آشنايي جوانان با فرهنگ ايراني مي‌دانست.

    وي از ديگر اتهامات وارد بر مرحوم حاتمي به مسئله‌ي واپس‌گرايانه‌بودن فيلم‌هاي او دانست و گفت: اكنون بعد از گذشت سي‌سال متوجه شده‌ايم كه نه تنها مدرن و پسامدرن شده‌ايم بلكه سنت خود را هم به دست فراموشي سپرده‌ايم و اين‌جاست كه حقانيت حاتمي مشخص مي‌شود. چراكه هرچه‌قدر هم فراوطني صحبت و فكر كنيم، در نهايت ناچاريم ريشه‌هاي خود را نيز حفظ كنيم و اگر امروزه نويسندگان آمريكاي لاتين جهاني شده‌اند، علت آن اتصال آن‌ها به ريشه‌ها و فرهنگشان است.

    وي در معرفي ديگر وظايف هنر از مسئله لذت‌بخشي و آگاهي‌بخشي ياد كرد و آن را از مهم‌ترين و اصلي‌ترين وظايف هنر ناميد كه در آثار حاتمي به خوبي مورد توجه قرار گرفته است.

    طالبي‌نژاد گفت: حاتمي در فيلم «مادر» به زيبايي از حفظ كيان خانواده صحبت مي‌كند و تلاش مي‌كند در كنار فيلم‌سازبودن، انديشمندان باشد كه نسبت به جامعه‌اش احساس نگراني دارد.

    وي در ادامه، در پاسخ به سوالي مبني بر استقبال جهانيان از فيلم‌هاي حاتمي عنوان كرد: هيچ‌يك از فيلم‌هاي مرحوم حاتمي در هيچ‌كدام از جشنواره‌هاي خارجي به نمايش در نيامد چراكه او هيچ‌گاه بر فقر تأكيد نكرد و به تيره‌نمايي اوضاع نپرداخت و به همين دليل فيلم‌هايش با سياست‌هاي حاكم بر جشنواره‌هاي خارجي هم‌خواني نداشت و او اهل سوداگري با خارجي‌ها نبود.

    به گزارش ايسنا، در پايان اين مراسم؛ دكتر قهرماني عضو هيئت علمي گروه تئاتر دانشكده هنرهاي زيبا با اهداي لوح يادبود از طالبي‌نژاد تشكر كرد.

    طبق اعلام قبلي در بخش بزرگداشت علي حاتمي در روز اول اين همايش قرار بود، بهروز افخمي، امين تارخ، محمود كلاري هم درباره‌ي علي حاتمي صحبت بكنند كه در اين جلسه حضور نداشتند.

    گفتني است: فيلم «مادر» ساخته‌ي زنده‌ياد علي حاتمي در اين مراسم به نمايش درآمد.

    منبع : ايسنا
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الأربعاء مارس 03, 2010 12:38 pm

    قلندر

    علي حاتمي - صفحة 1 FullImage

    عوامل
    كارگردان: علي حاتمي
    دستياران كارگردان: كامران قدكچيان، جمشيد ورزنده،
    فيلم نامه نويس: علي حاتمي
    بازيگران: ناصر ملك مطيعي، فروزان، بهمن مفيد، ژاله، فرنگيس فروهر، مرتضي احمدي، يدي، محمد تقي كهنمويي، جهانگير فروهر، محسن آراسته، دهقان، فرشته، مهري وداديان، يدالله شيراندامي، اصغر بيچاره.

    سال نمايش
    مدت زمان:110 دقيقه محصول: سييرا فيلم سال نمايش: 30 فروردين 51ـ سينماهاي نياگارا، كاپري، اروپا، ميامي، الوند، كيهان، ري، اسكار و فردوسي گونه: حادثه‌اي.

    خلاصه داستان
    اين شايعه كه قلندر (ناصر ملك مطيعي)‌ خاطرخواه خواهرش عشرت (فروزان) است او را بر آن مي‌دارد كه عشرت را به عقد پهلوان صادق (يدالله شيراندامي) درآورد، با اين شرط كه ازدواج آن دو جنبه صوري داشته باشد. صادق همراه مادرش (ژاله) عازم پايتخت مي‌شود تا در مسابقة پهلواني كشور شركت كند. عشرت از خانه مي‌گريزد و به او ملحق مي‌شود. قلندر به پايتخت مي‌رود و نزد صادق اعتراف مي‌كند كه عشرت خواهر او نيست،‌ بلكه دخترِ دايه خانم (مهري وداديان) است كه پس از آن كه شوهرش او را ترك كرده پدر قلندر سرپرستي دايه خانم را به عهده گرفته و نام خود را به نام پدر بر دختر او گذاشته است،‌ و به تدريج مهر عشرت به دل قلندر نشسته است. قلندر در يك درگيري صادق را كه خائن به قول خود مي‌داند مي‌كشد و عشرت به قصد انتقام‌جويي همراه اصغر (جهانگير فروهر) به خانة اشرف (فرنگيس فروهر) مي‌رود كه گروهي مطرب را سرپرستي مي‌كند. داوود (بهمن مفيد)، شاگرد حجرة قلندر كه به عشرت علاقه دارد،‌ قلندر را از موضوع باخبر مي‌كند، و قلندر براي بردن عشرت به خانة اشرف مي‌رود؛ اما عشرت مقاومت مي‌كند و اهل محل و بازار گرد آن‌ها ازدحام مي‌كنند. قلندر خجلت‌زده به خانه مي‌رود و رگ دست خود را مي‌زند و جان مي‌بازد. او در وصيت‌نامه‌اش از عشرت مي‌خواهد توبه كند و به عقد داوود درآيد. سرانجام عشرت ماجراي علاقة قلندر را به خودش از زبان دايه خانم مي‌شنود و بالاي سر جسد او شيون مي‌كند. اشرف و همكاران سابق عشرت او را به كاروانسرا مي‌رسانند تا همراه داوود به سفر و زيارت برود.
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الأربعاء مارس 03, 2010 1:13 pm

    پنج شنبه 15/9/1386

    در آستانه‌ی سالروز درگذشت علی حاتمی


    دریغ! یازده سالی است كه سینما انتظار می‌كشد

    علي حاتمي - صفحة 1 1807316311923012811162157201912181735418050
    علی حاتمی می‌گفت:« سینما را تقسیم‌بندی نمی‌كنم، اما درعین حال عقیده دارم كه گروهی از فیلم‌ها هستند كه برای مردم، یا اول و در اساس برای مردم ساخته نمی‌شوند، یعنی سازنده‌اش فقط به مردم فكر نمی‌كند و البته این‌را نقص نمی‌دانم. اما من اساسا به مردم فكر می‌كنم و برای آنها، یعنی برای بازار بزرگ و تماشاگر زیاد فیلم می‌سازم.»

    14 آذر ماه 1386 هجری شمسی مصادف با یازدهمین سالروز درگذشت علی حاتمی، كارگردان "مادر"، "دلشدگان"، "كمال‌الملك"، "سوته‌دلان" است.

    محمد مهدی دادگو تهیه‌كننده سینما و یكی از نزدیكانش خطاب به حاتمی ‌گفته بود: «خدا را شكر سال به سال قدرتان را بیشتر می‌دانند و علی‌الخصوص در سال ماضیه مجالس نمایش آثار شما مكرر برقرار بود. یكبار گفته بودید "هنر مزرعه بلال نیست كه هر سال محصول بهتر بدهد،" دریغ، یازده سالی گذشته است كه سینما انتظار می‌كشد كه یك حاتمی سینماشناس،‌ ایران دوست پارسی‌گوی، شیرین زبان با آن عشق به ایران و سنت و اعتقاد پیدا شود و این چند كار نوشته‌ی زمین مانده‌ی شما را بسازد. هرچند اوضاع زمانه چندان مساعد نیست ولی باور نمی‌كنید در ناصیه این جوانان مستعد می‌شود كه بارقه عاشقانه هنر ایرانی را دید. این سرزمین عجب خاكی دارد كه اینهمه عاشق می‌سازد.»

    علی حاتمی متولد 1323 هجری شمسی است. او در اواخر دوره‌ی متوسطه به اداره‌ی هنرهای دراماتیك رفت و كلاسهای نمایشنامه‌نویسی را گذراند و بعد از مدتی از دانشكده هنرهای دراماتیك فارغ‌التحصیل شد. كار هنری او از سال اول تحصیل در دانشگاه با نمایش “دیب” آغاز كرد.

    از دیگر نمایش‌های وی می‌توان به "خاتون خورشید باف"، "آدم و حوا"، "حسن كچل" و "چهل‌گیس" نام برد.

    حاتمی سپس به كار ساخت فیلمهای تبلیغاتی مشغول شد بعدها شروع به همكاری با تلویزیون كرد و اولین كار مهمش در آنجا در مجموعه تلویزیونی جنگل 1347 به عنوان نویسنده و بازیگر بود. فعالیت در سینما را از سال 1349 به عنوان نویسنده و كارگردان با فیلم "حسن كچل" آغاز كرد.

    علی حاتمی در چهاردهم آذرماه سال 1375 پس از یك بیماری طولانی درگذشت.

    از آثار سینمایی او می‌توان به "طوقی" 1349 ، "باباشمل" 1350 ، "قلندر" 1351 ، "سوته دلان" 1356 ، "حاجی واشنگتن" 1361 ، "كمال‌الملك" 1363 ، "مادر" 1368"دلشدگان" 1370 و... است.

    سال گذشته بود كه محمد مهدی دادگو در مراسم رونمایی تندیس علی حاتمی خطاب به مسوولان فرهنگی اعلام كرد: «عمده آثار ارزشمند علی حاتمی همچون همه‌ی سینماگران كشور بر روی نگاتیو ثبت شده است، این منبع و سرمایه‌ی اصلی سینما ملی در حال نابودی است. میراث فرهنگی تصویری ایران كم از بناهای تاریخی و میراثی ندارد. ولی اخبار خوشی از این میراث نمی‌رسد، می‌توان با بهره‌گیری از فن‌آوری جدید از نابودی این بخش مهم از میراث فرهنگی ایران زمین پیشگیری كرد، حتی با استفاده از آنچه در زمینه دانش فن این امر در جهان رخداده است این آثار را حفظ كرد.»

    او تاكید می‌كرد: «نسل‌های آینده، مخاطبان بالقوه این آثار هستند، آنان را از این اتصال و تداوم فرهنگی، هنری محروم نكنید. آثار علی حاتمی به‌صورت ویدئویی دیگر موجود نیست، به صورت نگاتیو جسته و گریخته و پراكنده هنوز وجود دارد، كه آنهم قطعا در وضعیتی نابسامان و در حال رنگ باختگی یا خرابی است. همتی والا می‌خواهد با كمك تمام دستگاه‌های زیربط و به دور از دغدغه‌های روزمره، این مهم به صورت تكلیفی فرهنگی - تاریخی به اجرا درآید.»

    و یك سال گذشت....
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الخميس مارس 04, 2010 5:04 am

    علی حاتمی اعتبار سینمای ملی ایران است
    آذرماه-14-1387

    زنده‌یاد علی حاتمی یکی از چهره‌های شاخص هنر ایران بود که تأثیری ماندگار بر سینمای ایران گذاشت و همواره آثاری خاص با مولفه‌های سینمای ملی خلق کرد.
    به گزارش خبرنگار مهر، پنجشنبه چهاردهم آذرماه 87 مصادف با دوازدهمین سالگرد درگذشت علی حاتمی نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون است که مولفه‌های ایرانی و ملی در آثارش عامل ماندگاری آنها در تاریخ سینمای ایران است.
    حاتمی سال 1323 در خیابان شاهپور، کوچه اردیبهشت متولد می‌شود. اینجا همان محله‌ای است که رضا خوشنویس "هزاردستان" از آن به عنوان نشانی محل سکونتش به مستنطق شش‌انگشتی یاد می‌کند.
    حاتمی در سال‌های درس و مشق به اقتضای سن و سال، نمایشنامه‌ای کوتاه می‌نویسد و همراه دوستانش آن را در محله‌شان به اجرا درمی‌آورد. این موضوع نشان از قریحه هنری این کارگردان نام‌آور سینمای ایران دارد که در سال‌های نوجوانی هم به این هنر علاقمند بود.
    او در ادامه تحصیلات پس از کلاس نهم در هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک در رشته نمایشنامه‌نویسی ثبت‌نام می‌کند. حاتمی سال 1343 در 20 سالگی وارد دانشکده هنرهای دراماتیک می‌شود. در همین دوران و پس از رفتن به دانشکده اولین نمایشنامه خود "دیب" (دیو) را می‌نویسد و اردیبهشت 1344 آن را در تالار نمایش هنرهای دراماتیک به مدت سه شب به اجرا درمی‌آورد.
    حاتمی سپس نمایش "خاتون خورشید‌باف" یا "دختر نارنج و ترنج" را در هفت پرده و سپس نمایشنامه‌های "چهل گیس"، "خاتون و شهر آفتاب و مهتاب" و " قصه حریر و مرد ماهیگیر " را می‌نویسد. نمایشنامه مدرن "آدم و حوا" یا " برج زهرمار" که تحولی در کار حاتمی است، زمینه آشنایی او با مسئولان تلویزیون را فراهم می‌کند.
    حاتمی دهه 1340 به استخدام تلویزیون ملی درمی‌آید و در بخش فیلمنامه‌نویسی این سازمان مشغول به کار می‌شود. او تا سال 1346 فعالیت هنری خود را با نوشتن فیلمنامه‌های مختلف برای تلویزیون ادامه می‌دهد و مدتی نیز برای تلویزیون روستا که آن روزها تازه تأسیس شده بود، فیلم‌های آموزشی می سازد.
    البته نام او در عنوانبندی این فیلم‌ها ذکر نمی‌شود، چرا که حاتمی اعتقاد دارد تلویزیون روستا صرفاً یک عنوان است و برنامه‌های آن با واقعیت‌های زندگی روستاییان جور درنمی‌آید. او در همان سال‌ها قید این کار را می‌زند.
    سال 1348 که کیمیایی، مهرجویی و تقوایی فیلم‌هایی مانند "گاو"، "قیصر" و "آرامش در حضور دیگران" را می‌سازند، حاتمی خود را برای ساخت فیلم "حسن‌ کچل " آماده می‌کند. او در 25 سالگی "حسن کچل" را به صورت رنگی (نه سیاه و سفید که سنت فیلم‌های ایرانی آن دوران است) فیلمبرداری می‌کند.
    حاتمی در "حسن کچل" همچون فیلمسازی عمل می‌کند که گویی نیم قرن از عمرش گذشته است. سبک کاری او در این فیلم مثل نمایشنامه‌های ابتدایی‌اش متأثر از سنت سخنوری و نقالی است. این فیلم کمدی موزیکال در سال 1349 در 15 سینما به نمایش در می‌آید و چهارمین فیلم پرفروش می‌شود.
    حاتمی سپس فیلمنامه "طوقی" را می‌نویسد که داستانی عاشقانه بر مبنای قصه "ویس و رامین" است. پس از "قیصر" کیمیایی، این فیلم هم موجی نو در سینمای ایران به راه می‌اندازد. هر چند منتقدان آن زمان اعتقاد داشتند حاتمی در شخصیت‌پردازی "طوقی" از "قیصر" کمک گرفته، ولی او این موضوع را انکار می‌کند. "طوقی" سال 1349 به نمایش درمی‌آید و پرفروش می‌شود.
    فیلم بعدی حاتمی "بابا شمل" است با همان حال و هوای "حسن کچل". آن مرحوم دوست داشت فیلمسازی خود را در روال "حسن کچل" و "بابا شمل" ادامه دهد، اما شکست تجاری فیلم و شرایط آن زمان او را به این نتیجه می‌رساند که دوره این نوع فیلم‌ها سپری شده است. در همین زمان او "قلندر" را بر مبنای باورهای عامیانه می‌سازد که سوم فروردین 1351 به نمایش درمی‌آید.
    حاتمی سال1351 کمدی سیاه و تلخ "خواستگار" را می‌سازد که این فیلم هم در گیشه شکست می‌خورد. او سپس همراه با سرمایه‌گذار این فیلم، اثر تاریخی "ستارخان" را می‌سازد که گوشه‌ای از تاریخ مشروطیت ایران را به تصویر کشیده و علاقه او را به ماجراها و آدم‌های تاریخی نشان می‌دهد. اما نمایش این فیلم با انتقاد بسیاری از مورخان و منتقدان مواجه می‌شود.
    او پس از نمایش این سه فیلم سال 1352 به تلویزیون بازمی‌گردد و فعالیت مجدد خود را در این سازمان با ساخت مجموعه شش قسمتی "مثنوی معنوی" آغاز می‌کند. حاتمی در شش قسمت مستقل این مجموعه حکایت‌هایی کوتاه از مولانا را به تصویر درمی‌آورد و بلافاصله مجموعه تلویزیونی "صاحبقران" را تولید می‌کند.
    او سال 1355 به سازمان سینمایی "پیام" می‌رود تا فیلم "سوته‌دلان" را کلید بزند. این فیلم دی‌ماه 1356 به نمایش درمی‌آید. حاتمی سپس تولید یک مجموعه تلویزیونی عظیم را آغار می‌کند که نام اولیه آن "تهران، روزگار نو" یا "جاده ابریشم " است اما با نام "هزاردستان" به نمایش درمی‌آید.
    همزمان با انقلاب اسلامی تهیه این مجموعه با وقفه مواجه می‌شود و حاتمی در این فاصله تهیه فیلمی دیگر را با نام "حاجی واشنگتن" برای شبکه یک آغاز می‌کند که مقارن با سال 1360 است. فیلم سال 1361 در اولین جشنواره فجر نمایش داده می‌شود و پس از آن تنها در چند شهرستان کوچک امکان اکران پیدا می‌کند.
    مرحوم حاتمی همان سال فیلم "کمال‌الملک" را می‌سازد که نمایش آن سال 62 با واکنش‌های متفاوت روبرو می‌شود. نگاه حاتمی در این فیلم معطوف به گوشه‌ای از تاریخ هنر ایرانی است. او با وجود نقطه نظرهای منفی و مثبتی که درباره آثار وی ارائه می‌شد، ساخت فیلمی دیگر را با عنوان "جعفر خان از فرنگ برگشته" آغاز می‌کند.
    در واقع حاتمی در مقطعی این فیلم را می‌سازد که مسئله خندیدن و نخندیدن تماشاگران سینما به شدت مورد بحث بود. خود وی نیز معتقد است "جعفر خان از فرنگ برگشته" اولین فیلم کمدی سینمای ایران در دوران پس از انقلاب است.
    همان سال‌ها حاتمی که یکی از دلایل متوقف ماندن مجموعه "جاده ابریشم" یا "هزار دستان" را نبود یک شهرک سینمایی می‌داند، تصمیم می‌گیرد برای ادامه تولید این مجموعه دست به ساخت شهرک سینمایی بزند که امروز یکی از بهترین و مهمترین گنجینه‌های سینمایی کشور محسوب می‌شود.
    زنده‌یاد علی حاتمی پس از ساخت مجموعه تلویزیونی عظیم "هزاردستان" که با استقبالی خوب مواجه می شود، سال 1368 فیلم سینمایی "مادر" و پس از آن " دلشدگان "را می‌سازد.
    پروژه بعد وی "ملکه‌های برفی" است که تا مرحله تدارکات نیز پیش می‌رود. حاتمی به طور همزمان فیلمنامه "آخرین پیامبر" را نیز آماده می‌کند. اما قبل از آنکه تدارکات عظیم ساخت این فیلم فراهم شود، فیلمنامه‌ای دیگر با نام "جهان‌پهلوان تختی" می‌نویسد. در میانه راه ساخت این فیلم است که بیماری فرصت به سرانجام رساندن کار را نمی‌دهد.
    پرونده "جهان پهلوان تختی" پس از فوت وی با حضور بهروز افخمی بسته می‌شود. نام و یادش گرامی ...
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الخميس مارس 04, 2010 5:10 am

    در سالروز درگذشت علي حاتمي بزرگان سينما از او گفتند
    16 آذر 1388

    علي حاتمي - صفحة 1 20091207172421

    14 آذر ماه 1388 هجري شمسي مصادف با سيزدهمين سالروز درگذشت علي حاتمي، كارگردان «مادر»، «دلشدگان»، «كمال‌الملك» و «سوته‌دلان» است. حاتمي مي‌گفت:«هدف من در سينما، ساختن فيلم‌هايي است كه داراي جنبه‌هاي فرهنگي باشد؛ منظور از فرهنگ، نه اينكه كاري اديبانه ارائه كنم كه قهرمانانش براي هم شاهنامه بخوانند بلكه هدف من اين است كه در فيلم‌هايم بتوانم فرهنگ مردم؛ فرهنگ ايراني را نشان دهم...» علي حاتمي متولد 1323 هجري‌شمسي است. کار هنري او از سال اول تحصيل در دانشگاه با نمايش «ديب» آغاز شد. از ديگر نمايش‌هاي او مي‌توان به «خاتون خورشيد باف»، «آدم و حوا»، «حسن كچل» و «چهل‌گيس» اشاره كرد. حاتمي سپس به كار ساخت فيلم‌هاي تبليغاتي مشغول شد. بعدها شروع به همكاري با تلويزيون كرد و اولين كار مهمش در آنجا در مجموعه تلويزيوني جنگل 1347 به‌عنوان نويسنده و بازيگر بود. فعاليت در سينما را از سال 1349 به‌عنوان نويسنده و كارگردان با فيلم «حسن كچل» آغاز كرد. از آثار سينمايي او مي‌توان به «طوقي» 1349، «باباشمل» 1350، «قلندر» 1351، «سوته‌دلان» 1356، «حاجي واشنگتن» 1361، «كمال‌الملك» 1363، «مادر» 1368، «دلشدگان» 1370 و... اشاره كرد. بازخواني آنچه تاكنون درباره علي حاتمي گفته شده در سالروز درگذشت اين هنرمند ايراني حائز اهميت است.

    فريدون جيراني: ميراث تصويري ما را رقم زد
    علي حاتمي هنرمندي تكرار‌نشدني بوده و همواره بخشي از فيلمسازان از جمله او متعلق به تاريخ هستند و در تاريخ زنده خواهند ماند. حاتمي از اولين اثر خود يعني «حسن كچل» تا پايان كار خود شهري آرماني را طلب مي‌كرد. او همواره در فيلم‌هايش از گذشته‌اي ياد مي‌كرد كه شايد اگر در تاريخ به آن مراجعه مي‌كرديم، دوران بسيار بدي بود. اما منظور حاتمي از آن شهر، يك شهر آرماني بوده؛ شهري كه همه انسان‌هاي آن همديگر را دوست دارند. مي‌توانيم بگوييم كه جز فيلم‌هاي حاتمي ميراث تصويري ديگري نداريم و تاريخ تصويري، جز در آثار او در فيلم‌هاي فرد ديگري نيست و اگر هم نمونه‌اي در اين زمينه ارائه شده، نمونه درخشاني نيست. حاتمي تكرار‌شدني نيست، همان‌طور كه تقوايي و كيميايي هم ديگر تكرار نمي‌شوند. هرشرايطي آدم‌ها و فيلمسازان خاص خود را دارد و اكنون هم شما مي‌توانيد فيلمسازان نسل خود را پيدا كنيد. 10 سال ديگر هم شايد بتوانيد مانند اين فيلمسازان را داشته باشيد، اما بخشي از فيلمسازان متعلق به تاريخ هستند و تاريخ از آنها ياد خواهد كرد و آنها در تاريخ زنده خواهند ماند.

    عزت‌الله انتظامي: افسوس كه اجل مهلتش نداد
    «آخرين پيامبر(ص)» كه به زندگي حضرت محمد(ص) مربوط مي‌شد از جمله فيلمنامه‌هاي‌ آماده مرحوم علي حاتمي بود كه مجال ساختنش را پيدا نكرد و براي هميشه بايگاني شد. علي حاتمي خيلي دوست داشت راجع‌به حضرت محمد(ص) كاري ارائه كند و سناريوي ديگري را با نام «آخرين پيامبر(ص)» آماده كرد و آن را به همراه دو فيلمنامه ديگر به نام‌هاي «آق‌بانو» و «گاردن‌پارتي» به من داد تا آن را بخوانم و نظرم را بدهم. آن را خواندم و خيلي خوشم آمد. درواقع خيلي خوب روي آن كار شده بود. فقط پيشنهاد كردم به خاطر اينكه فضاي كار درست در بيايد در كشورهاي عربي ساخته شود كه نظر خود حاتمي هم همين بود. اما افسوس كه اجل مهلتش نداد. سناريوهاي علي حاتمي خاص بود و با وجود اينكه سناريوي اين سريال كامل است اما شخص ديگري نمي‌تواند اين كار را بسازد. درواقع سبك حاتمي اين بود كه سناريوها را كامل نمي‌نوشت اما وقتي مي‌خوانديم به پيكره كار پي مي‌برديم. او سر كار صبح به صبح ديالوگي را به بازيگران مي‌داد. حاتمي تبحرش را در ساخت آثار تاريخي با «كمال‌الملك»، «سلطان صاحبقران» و «هزار دستان» نشان داده است.

    علي حاتمي - صفحة 1 FullImage
    در پشت صحنه فيلم ستارخان ۱۳۵۱
    علي حاتمي - صفحة 1 FullImage

    جمشيد مشايخي: هنوز ديالوگ‌هايش را حفظ هستم
    زنده‌ياد «حاتمي» سعدي سينماي ايران بود كه ديالوگ‌هاي حساب‌شده‌اي در فيلم‌هايش استفاده مي‌كرد. او حرف امروز را در قصه‌هاي ديروز مي‌گفت و تاريخ برايش وسيله بود. حاتمي هنرمند توانايي بود كه به تاريخ و ادبيات اشراف كامل داشت و اثر را از فيلتر ذهن خود خارج كرده و روايت مي‌كرد. من در داستان‌هاي مولوي، سلطان صاحبقران، سوته‌دلان، كمال‌الملك و هزاردستان با او همكاري داشتم. ضمن اينكه قرار بود در «دلشدگان» هم حضور داشته باشم و حتي تست گريم دادم و قرارداد بستم. يك روز هم علي حاتمي با حسين دهلوي خانه ما آمدند و قرار شد او هم به ما كمك كند. مدتي هم تار زدن ياد گرفتم تا استيل ساز زدن را در فيلم به شكل درست داشته باشم. حاتمي به من گفت تا شهريور كاري با من ندارد و دراين فاصله سريال «پيك سحر» پيشنهاد شد. به گونه‌اي قرارداد بستم كه كارم اول شهريور تمام شود. اما 10 مرداد حاتمي مدير توليد را سراغ من فرستاد و به خاطر اينكه كاخ گلستان را جلوتر گرفته بودند، خواستند كار را شروع كنند كه نتوانستم در فيلم بازي كنم. هنوز هم بعضي از ديالوگ‌هايش را حفظ هستم.

    علي نصيريان: منحصربه‌فرد بود
    از همان ابتدا او را مي‌شناختم و با شيوه كاري‌اش هم آشنا بودم. او اسكلتي از قصه و چيزي كه مي‌خواست بسازد را مي‌نوشت و به هنرپيشه‌اش مي‌داد و مي‌گفت چارچوب و قاب قضيه اين است و ديالوگ‌ها را شب قبل از فيلمبرداري مي‌نوشت و صبح كه مي‌خواست برداشت شود به بازيگر مي‌داد. اين يك مقدار براي من و بازيگران ديگر سخت بود، چون هم زبان كار عادي و راحت نبود و هم اينكه فرصت بسيار محدود بود و تنها مشكل من با حاتمي همين بود. ولي از لحاظ كار چارچوب‌ها و ديدهايي داشت كه در اول كار مطرح مي‌كرد و هنگام كار دخالتي در كار هنرپيشه نمي‌كرد و فقط ميزانسن‌ها را توضيح‌ مي‌داد.

    محمدعلي كشاورز: سينماي ملي را پايه‌ گذاشت
    سال 59 مشغول بازي در سريال «سربداران» بودم كه علي حاتمي «هزار دستان» را شروع كرد و اين اولين كار من با او بود. هنگام ساخت هزاردستان به من مي‌گفت حالا ديگر بايد با من كار كني. او فيلمنامه‌اش را به كسي نمي‌داد البته اينكه مي‌گويند چيزي آماده نداشت، اشتباه است. علي همه‌چيزش آماده بود منتهي دست كسي نمي‌داد و فقط به تعداد معدودي كه با آنها آشنا بود مي‌داد. هزار دستان آن را من، مشايخي و انتظامي خوانديم ولي به خيلي از بازيگران نداد. حتي اينكه مي‌گويند سركار مي‌آمد و مي‌نوشت اصلا درست نيست، تمام اين چيزها را علي قبلا نوشته بود، منتهي وقتي سر صحنه مي‌آمد آنها را به كساني كه بايد بازي مي‌كردند، مي‌داد. وقتي نقش «شعبان استخواني» را به من پيشنهاد كرد گفتم اجازه بده روي نقش مطالعه كنم و ببينم دوستش دارم يا نه، ديدم با اين كار مي‌شود يك تجربه كار هنرپيشگي كرد. با جاهل‌هاي قديمي و لوطي‌هاي محله‌هاي مختلف صحبت كردم تا به نقش نزديك شوم. نزديك به پنج بار هم گريمم عوض شد كه هر بار چهار ساعت طول مي‌كشيد. من و انتظامي سنگين‌ترين گريم را داشتيم. به هر حال شروع به كار كرديم. شعبان نقشي بود كه دوست داشتم و خوشبختانه از نظر مردم هم موفق بود. علي هم دقت زيادي روي كار داشت و حتي به جزئيات مي‌رسيد.
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الخميس مارس 04, 2010 9:26 am

    ستارخان


    علي حاتمي - صفحة 1 FullImage
    عوامل
    كارگردان: علي حاتمي.
    دستيار كارگردان: هادي صابر.
    فيلم نامه نويس: علي حاتمي.
    مدير فيلمبرداري: هوشنگ بهارلو.
    بازيگران: علي نصيريان، عزت الله انتظامي، پرويز صياد، عنايت بخشي، جلال پيشوا (ييان)، جهانگير فروهر، صادق بهرامي، عبدالعلي همايون، محمد علي سپانلو، سيروس ابراهيم زاده، محمد گودرزي، قدرت الله انتظامي، عباس نوروزي، مرتضي سليماني، پرويز وفا، حسن ترابي، علي دهقان، ذبيح ذبيح پور، عباس مختاري، يدي قاسمي، صفر يكتا، حسن عشري، حسين صفاريان، رفيع مددكار، فريدون نريمان شيري فرد، اسماعيل قاسمي، جلال موسوي، جميله مفيد.


    علي حاتمي - صفحة 1 FullImage
    سال نمايش
    مدت زمان: 98 دقيقه. رنگي (ايستمن كالر). محصول: گروه آزاد فيلم و شركت سينما تئاتر ركس. سال نمايش: 13 اسفند 1351ـ سينماهاي آسيا، ركس، شهوند، ليدو، نپتون، ژاله، توسكا، پاسارگاد، المپيا، درايوين سينماي ونك. گونه: تاريخ معاصر.

    خلاصه داستان
    كربلايي علي (پرويز صياد) از دست امنيه ها مي گريزد و در بازار شهر تبريز ستار قره باغي (علي نصيريان) را به كمك مي طلبد. آن دو موقع فرار دستگير و بازجويي مي شوند. حيدر عمو اوغلو (عزت الله انتظامي) آن دو را آزاد مي كند و با هديه‌اي محتوي بمب كه به نايب امنيه خانه مي دهد او را با انفجار بمب مي كشد. حيدر به تهران مي رود و ستارخان به مشروطه خواهان مي پيوندد و رهبري صد سوار انقلابي را به عهده مي گيرد. ستارخان همراه باقرخان (عنايت بخشي) و علي در جلسه اي پيمان نامه اي امضا مي كنند، و در همان موقع در پايتخت عباس آقاي صراف، اتابك (محمد علي كشاورز) را به ضرب گلوله از پا در مي آورد و خود به دست حيدر عمواوغلو كشته مي شود. پس از آن لياخوف و قواي قزاق مجلس را به توپ مي بندند. حيدر عمواوغلو به تبريز باز مي گردد و مردم را به هواداري از ستارخان برمي انگيزد. با ورود قواي دولتي به تبريز جنگ در مي گيرد و عده اي از مجاهدان كشته و زخمي و مردم شهر تسليم مي شوند. علي دستگير و براي تسليم كردن او به همكاري با قواي مركزي و فاش كردن محل اختفاي ستارخان شكنجه مي شود. همسر او (جميله مفيد) براي آن كه مانعي در سر راه مبارزه و مقاومت شوهرش نباشد خود را با گلوله مي كشد. به دستور رييس نظميه (جهانگير فروهر) فرزندان او به دار كشيده مي شوند و در سپيده دم روز بعد نيز خودش تيرباران مي شود. مجاهدان در تبريز شكست مي خورند و ستارخان و باقرخان دستگير و به تهران منتقل مي شوند و در پارك اتابك به عنوان اسير، زير نظر يفرم خان، نگه داري مي شوند.
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الخميس مارس 04, 2010 9:29 am

    یادی از فیلم "ستارخان" ، تنها نگاه سینمای ایران به مشروطیت




    به مناسبت سالگرد مشروطیت



    مرغ سحر ، ناله سرکن...



    علي حاتمي - صفحة 1 2df8116fa798e5054447c2ced225e877



    "ستارخان" یکی از بهترین و البته مهجورترین آثار مرحوم علی حاتمی است که هم نحوه نگرش حاتمی به تاریخ و تاثیر آن در زندگی امروز را به تصویر می کشد و هم به جرات می توان گفت که سینمایی ترین روایت تاریخی در سینمای ایران است. علی حاتمی نخستین فیلمسازی بود که به یکی از مهم ترین بزنگاههای تاریخ معاصر ایران ، یعنی مشروطیت و زمینه ها ، ریشه ها و سرنوشت آن از دیدگاه خودش پرداخت ، آنهم در شرایط حکومت استبدادی که خود را حکومت مشروطه سلطنتی می خواند.

    نگاه حاتمی در "ستارخان" به تاریخ معاصر این سرزمین ، دیدگاهی روشنگرانه و در عین حال هنرمندانه است تا علاوه بر نمایاندن گوشه ها و روایت های پنهان و ناگفته و یا تحریف شده آن ، تاثیرش را در دیروز و امروز جامعه و سیاست این مرز و بوم بنمایاند ، آنچنانکه در" سلطان صاحبقران"، "حاجی واشنگتن" و "هزار دستان" نیز چنین بود ، آن چنان که دیدگاه یک هنرمند

    می بایست باشد.شاید این نوع سینما و آن نوع نگاه را بتوان الگویی درخشان برای سینمای ملی ایران دانست که متاسفانه جایش در میان فیلم های امروزی بسیار خالی است.

    به مناسبت سالگرد مشروطیت، به مهمترین فیلم تاریخ سینمای ایران در این باب می پردازیم.





    "ستارخان" پس از شکست تجاری دو فیلم "قلندر" و "خواستگار" در سال 1351 ، نخستین پرداخت علی حاتمی به ژانر مورد علاقه اش یعنی فیلم تاریخی به شمار می آید. روایتی رئال از قسمت برجسته تاریخ معاصر که همواره در محافل سیاسی ، محل بحث و جدل های بسیار بوده است و شاید که حاتمی خواست ، علائق و دغدغه های خودش از تاریخ را با آن دیدگاههای اغلب دگم و تک بعدی به چالش بیندازد. بازیگران فیلم از میان بازیگران تئاتر که تا آن زمان با حاتمی کارنکرده بودند ، بنا به شناخت و آشنایی تهیه کننده فیلم ، انتخاب شدند: علی نصیریان به نقش ستارخان ، عزت الله انتظامی در نقش حیدر عمواغلی ، عنایت بخشی به نقش باقر خان و ...

    تولید فیلم در اواسط تابستان 51 در تهران شروع شد . برای صحنه های نبرد فیلم بین مشروطه خواهان و قوای دولتی ، جلوه های ویژه سنگینی پیش بینی شد که برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران انجام می گرفت. از همین رو تصمیم گرفته شد ، آنتونیو کوریدوری به عنوان یکی از متخصصان برجسته از ایتالیا دعوت شود. پس از اتمام صحنه های تهران ، گروه برای ادامه فیلمبرداری به تبریز عزیمت کرد . ارتش در تهیه و در اختیار قراردادن سیاهی لشگر و حتی تهیه آذوقه ، کمک شایانی به روند تولید فیلم نمود که نفوذ تهیه کننده در نهادهای کلیدی برای فراهم کردن کمک های فوق نقش موثری داشت. سایر لوکیشن های فیلم هم در مسجد سپهسالار و کاخ گلستان و حوالی دماوند انتخاب گردید.

    به جهت صحنه های متعدد ، حجم زیاد پلان ها که از دکوپاژ خاص حاتمی بر می آمد ، جلوه های ویژه گسترده و اقتضای تولید این گونه فیلم ها در آن روزها ، مراحل فیلمبرداری حدود 3 ماه به طول آنجامید. هادی صابر صحنه های عادی فیلم را مونتاژ کرد و تدوین صحنه های جنگی به مهدی رجاییان سپرده شد. بالاخره همه مراحل فنی فیلم در اواسط بهمن 1351 به اتمام رسید و "ستارخان" آماده نمایش شد.

    اگرچه علی حاتمی در 5 فیلم نخستش یعنی "حسن کچل" ، "طوقی" ، "باباشمل" ،"قلندر" و "خواستگار" به مایه های دیرین فرهنگ ایرانی – اسلامی کوچه پس کوچه های این آب و خاک پرداخته بود و در هرکدام به نوعی و در ژانرهای مختلف موزیکال ، ملودرام ، کمدی و تراژدی ، برجسته اش ساخته بود ، اما پس از آن مستقیما به سراغ تاریخ ایران رفت، تا از دل تاریخ ، ریشه ها و مصادیق آن فرهنگی که در کوچه و بازار و در دل پدربزرگ و مادر بزرگ ها و سر سفره های افطار و هفت سین و سحری جاری بود را بیرون بکشد و ریشه های انحراف از این فرهنگ را دریابد. خودش این فراز را در دوران فعالیت های سینمایی اش، نوعی جدی شدن کار می خواند. گویی پیش از آن در حرفه اش چندان جدی نبوده است!

    حاتمی در گفت و گویی که پس از نمایش "دل شدگان" با محمد سلیمانی انجام داد و در مجله هفتگی سینما به چاپ رسید ، گفت :"...حسن کچل هم در آن زمان الگویی نداشت ، ولی زبان فیلم قاطع نبود. در طوقی هم می بینید که بخشی از آن برای جذب تماشاگر، در کنار موضوع اصلی قرار داده شده است. اما بعد از فیلم خواستگار ، کار جدی تر می شود. نمی خواهم بگویم نقش تماشاگر در سینما مهم نیست . ولی پس ار فیلم خواستگار دیگر درپی راضی کردن تماشاگر نبودم. در پی آن چیزی بودم که فکر می کردم باید به تماشاگر داد..."

    در واقع بعد از فیلم "خواستگار" ، حاتمی در یافت که بایستی مستقیما به ماجراهای تاریخی ، آن هم تاریخ معاصر ایران ورود کند تا بتواند پس زمینه های انحراف فرهنگی و سیاسی دوران پهلوی را دریابد . او وقایع مشروطیت و کاراکترهای اصلی اش همچون ستار خان و باقر خان را برگزید که از چالش برانگیزترین حوادث تاریخ یکصدساله ایران به شمار آمده و هنوز هم که هنوز است ، بسیاری از واقعیات آن مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است.

    نمایش فیلم "ستارخان" از 20 بهمن سال 1351 سر و صدای زیادی را از سینه چاکان مشروطه در آورد ، خصوصا آنها که برای پوشاندن نقش فراماسون هایی مانند تقی زاده ها و ملکم خان ها ، و بزرگ کردن شخصیت افرادی همچون ستار خان و باقر خان را با عناوین دهان پرکنی همچون سردار و سالار ملی ، علم کرده بودند و هیچگونه جسارتی به آنان را نمی بخشیدند. گروه کثیری از این دسته را ماسون های معروف مجلس شاهی تشکیل می دادند که بخشی از تاریخ من درآوردی شان را خدشه دار شده می دیدند. از همین رو در جلسه غیرعلنی مجلس مورخ 15 اسفند 1351 بیانیه ای از سوی عده ای از وکلای فرمایشی قرائت و امضاء شد که در آن ، فیلم "ستارخان" را کاملا مردود و تحریف علنی تاریخ معاصر به شمار آورده بودند. در تاریخ 20 بهمن 1351 "ستارخان" در "درایوین سینمای ونک" با حضور عده ای از نمایندگان مجلس ، کمیته ارزشیابی فیلم وزارت فرهنگ وهنر و عوامل تولید ، طی یک نمایش خصوصی برپرده رفت و مورد توجه مدعوین قرار گرفت . اما نمایندگان مجلس آن را مخالف مشروطه و مغایر تاریخ آن تلقی کردند.

    "ستارخان"از 13 اسفندماه 1351 در 10 سینمای مرکز و شمال تهران به نمایش عمومی درآمد. که در روز دوم نمایش ، مورد غضب مخالفین ، مطبوعات و نمایندگان مجلس قرار گرفت. در جلسه غیر علنی مجلس شورای شاهی مورخ 15 اسفندماه 1351 بیانیه ای از سوی عده ای از وکلای مجلس قرائت و امضاء شد که در آن ، فیلم را کاملا مردود و تحریف علنی تاریخ معاصر به شمار آورده بودند. مفاد این بیانیه به سندیکای هنرمندان نیز کشیده شد و این سندیکا که بیشتر در تیول وابستگان سیاسی/ هنری رژیم پهلوی بود ، علی حاتمی را به خاطر "ستارخان" و تحریف تاریخ مورد عتاب و نکوهش قرار داد و حاتمی به خاطر همین برخورد غیرمنصفانه برای همیشه سندیکای هنرمندان را ترک کرد.

    سرانجام بر اثر جنجال های فراوان ، کمیته امور سینمایی وزارت فرهنگ و هنر سابق در صبح روز 17 اسفند ماه طی بخشنامه ای ، پروانه نمایش فیلم را لغو و به استحضار تهیه کنندگان رساند و در 19 اسفندماه ، فیلم به طور کلی توقیف و از اکران پایین کشیده شد.

    در آن روزها هیچ کس تشخیص نداد که در شرایط خفقان و اختناقی که با رشد درآمد نفتی تشدید شده بود و دیکتاتوری شاه بیداد می کرد، ساختن چنین فیلمی کاری بود ، کارستان. پرداختن به تاریخ مشروطیت با پیچدگی های خاصش بسیار دشوار بود ، آن هم در یک فیلم سینمایی با محدودیت های زمانی . "ستارخان" دارای ظرایفی بود که هیچ کس به آن اشاره نکرد ، ظرایفی نظیر نگاهی تازه به انگیزه های امثال حیدر عمواغلی و ستارخان در پیوستن به جنبش مشروطیت ، حضور پرسش برانگیز یپرم خان و سردار اسعد در جمع مشروطه خواهان و عملیات تروریستی حیدرعمواغلی که بیشتر مشروطیت را در سفره فراماسون ها نشاند تا انقلابیون.

    در این فیلم حاتمی برای اولین بار به تحلیل ریشه ای و طبقاتی فرماندهان نظامی مشروطه خواهان (که بعدا در تحریف تاریخ از سوی مورخین شاهنشاهی به رهبران انقلاب مشروطه بدل شدند !)می پردازد و آنچه که کمتر برایش اهمیت دارد ، سیر وقایع تاریخی است . البته او در این میان به نقاط مهم تاریخی جنبش مشروطیت از جمله : خلع سلاح مجاهدان و یا شکست مشروطه خواهان در تبریز و پناهنده شدن ستارخان به سفارت عثمانی نیز نظر دارد.

    علی حاتمی در فیلم فوق ، ستارخان یعنی همان سردار ملی را یک دلال اسب عادی معرفی کرد که اگرچه روحیه جوانمردی و سلحشوری داشت ولی از مشروطه و مشروطیت بی اطلاع بود و در اصل به خاطر 100 راس اسب ، به صفوف مجاهدان مشروطه پیوست.

    حاتمی در "ستارخان" ، تروریست هایی مانند حیدرعمواغلی را پشت پرده مشروطیت به تصویر کشید که خود از وابستگان کمیته های مخفی فراماسونری – بهایی بود و در سالهای پس از سلطنت ناصرالدین شاه دست به ترورهای متعددی زد تا فضای سیاسی مملکت را برای به قول محافل شبه روشنفکری ، دیکتاتوری منور و پنجه آهنین رضاخانی آماده سازند. در تاریخ آمده است ، حتی زمانی که علی اصغر خان اتابک ( که به لحاظ اصلاح طلبی ، امیرکبیر دوم محسوب شده ) به صدراعظمی محمد علی شاه رسید ، توسط همین حیدر عمواغلی ترور شد تا همچنان شرایط آشفته و آنارشیستی بر حکومت پس از مشروطه قاجار حاکم باشد تا محافل ماسونی ، طرح و نقشه خود برای روی کارآوردن حکومت رضاخانی را تداوم بخشند. صحنه معروف پایان فیلم که اسب ستارخان بدون او می آید و حیدرعمواغلی بااطمینان می گویدکه "من سوارش را پیدا می کنم" گویا ترین صحنه ای است که پشت پرده حوادثی همچون مشروطیت را در تاریخ ایران روشن می سازد.

    حاتمی در دفاع از نگرشش به تاریخ و خصوصا نقش ستارخان در وقایع مشروطه ، در همان زمان اکران عمومی فیلم و در گفت و گویی با محمد ابراهیمیان گفت :"...درباره ستارخان ضمن مصاحبه هایی که با مردم می کردیم ، چیزهایی به دستمان آمد، منتها به دردمان نمی خورد... من سعی کردم یک سناریو بنویسم برمبنای آنچه که در تاریخ هست ، طوری که چندان هم با تاریخ بیگانه نباشد. برای رسیدن به این هدف هم سعی کردم تا حدود زیادی دامنه مطالعاتم را در این زمینه گسترش دهم. با بسیاری از محققان که تخصص ایشان در تاریخ مشروطیت بوده ، گفت و گوها داشته ام. ...من می خواستم یک کار تالیفی کرده باشم...چراکه واقعا دنبال مطالب مارک دار به آن مفهوم نیستم..."

    حاتمی نشان می دهد ، چگونه حیدر عمواغلی با لفاظی و عوام فریبی ، ستار قره باغی را به صحنه مشروطه کشانده و او را سپر بلای نیات خود و اربابان خارجی اش می گرداند تا از مبارزات مردم علیه دیکتاتوری قاجار ، ماهی خود را صید نماید. حاتمی در یکی از صحنه های "ستارخان" به خوبی تصویر می نماید که چگونه امثال حیدرخان ، حتی کلمه "مشروطیت" را به مردم ساده دل حقنه کردند!



    "...ستار قره‌باغی : شماها آدم‌های درست و حسابی نیستین. مشروطه را واسه خودتون می‌خواین یا واسه مردم؟ اگه واسه مردمه، که الان توشهر نون ندارن بخورن، اون وقت شماها هفت رنگ سفره انداختین نیگا کن!

    حیدرعمواغلی: گدا بار آوردن هنر نیست ،‌رفیق! اگه مردم دستشون به دهنشون نمی‌رسه باید نون رو ارزون کرد.

    ستارخان: اگر مشروطه بشه، نون ارزون میشه؟

    علی موسیو: ببین ستار؟ مرگ چیه؟

    ستارخان : خوب مرگ حقه ،‌دست خداس.

    علی موسیو: همین؟

    حیدرعمواغلی: اما مشروطه دست ماهاس.تودلت می‌خواست اختیار مردنت دست خودت بود؟

    ستارخان: نعوذبالله آره.

    حیدرعمواغلی: پس چطور دلت نمی‌خواد اختیار زندگی کردنت دست خودت باشد؟

    ستارخان: من اختیار زندگیم دست خودمه ،‌ توچی میگی؟

    حیدرعمواغلی: توبه هر آدمی که نفس می‌کشه می‌گه زنده؟

    ستارخان: آره دیگه معلومه، خب زنده‌اس کاریش هم نمیشه کرد.

    حیدر: اگه دهنشو ببندن چی؟

    ستار: اما هیشکی دهن منو نبسته.

    حیدر: آخه تو چیزی بلد نیستی بگی.

    ستار: شماکه بلدین چی میگین ،‌غیر از کفرگفتن‌...ها؟ آخرش یه نامسلمون نگفت مشروطه یعنی چه؟

    حیدر: یعنی خیلی چیز!

    ستار: برادر صاف و پوست کنده ،‌یه جوری بگو که منم حالیم بشه آخر.

    حیدر: یعنی اینکه مردم اختیارشون دست خودشون باشد.

    ستار: ببینم ‌لامذهبی که تو کار نیست؟

    حیدر: نه ،‌نه..."



    علی حاتمی در "ستارخان" حتی به کمیته مخفی ماسونی اشاره دارد که درواقع پشت وقایع و حوادث مشروطیت قرار داشت و افسار آن را به هرکجا که می خواست ، می کشید. کمیته ای که در آن امثال اردشیر جی ریپورتر (سرجاسوس سرویس اطلاعاتی انگلیس ، مرتبط با کانون های صهیونیستی مانند انجمن اکابر پارسیان هند و امپراتوری روچیلدها و عامل اصلی برآمدن رضاخان و سلطنت پهلوی) ، ملک المتکلمین ( بهایی و دوست نزدیک اردشیر ریپورتر که به ناحق تاریخ پردازان فراماسونر او را به جای شیخ مهدی سلطان المتکلمین ، نماینده آخوند خراسانی جا زدند) ، سید جمال واعظ (بهایی و از دیگر اعضای فراماسونری) ، سید حسن تقی زاده (فراماسونر) ، معاضد السلطنه پیرنیا (فراماسونر ) و ...حضور داشتند و به قولی اکثر اعضای لژ بیداری ایران ، انجمن مخفی که در واقع گرداننده اصلی جریانات مشروطه پس از دوران استبداد صغیر بود را بوجود آوردند. همین انجمن است که اساسا نهضت عدالتخانه علمای مبارزی مانند میرزا عبدالله مازندرانی ، آیت الله بهبهانی و آخوند خراسانی را به سفارت انگلیس و جریان مشروطه خواهی منحرف کرد و بعد رهبران اصلی نهضت مردم مانند بهبهانی و شیخ فضل الله نوری را به قتل رساند و سایر رهبران آن مانند آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی را منزوی ساخت.

    حاتمی تنها گوشه ای از عملکرد این انجمن را در به سازش کشاندن مشروطه خواهان با دول بیگانه و انحراف مبارزات مردم را در "ستارخان" به تصویر می کشد. او در اواخر فیلم ، در آخرین دیدار ستارخان و حیدرعمواغلی ، این دیالوگ ها را ما بین آنها رد و بدل می کند:



    "حیدر:انجمن می‌خواد که تو دست از جنگ ورداری . شهر می‌خواد که تو تسلیم بشی.

    ستار: اگر ادامه بدم چی میشه؟

    حیدر: ممکنه به این بهانه همه جارو بگیرن.

    ستار: تو چیکار می‌کنی؟

    حیدر: من گاوپیشونی سفید نیستم ، من قهرمان نیستم ،‌هر کاری بکنم‌ ، به جایی برنمی‌خوره . من تا اینجا تونستم ادامه بدم و حالا نمیشه ،‌میرم قاطی مردم ،‌میون اوناگم می‌شم و خودمو نگه می‌دارم تا موقع مناسب.

    ستار: البته ،‌اگه عمرت به دنیا باشه.

    حیدر: انجمن می‌خواد که تو بری به عمارت عثمانی پناهنده بشی. اگه تسلیم بشی،‌ اگه نجنگی، اگه خودکشی کنی،‌همه در سرنوشت این مملکت موثره. یادت باشه ،‌فقط یه جنگو باختیم ،‌خداحافظ قهرمان،‌به امید دیدار."



    همانگونه که در تاریخ آمده است ، گروهی از مشروطه طلبان سر از سفارت انگلیس و دیگ پلوی آن درآوردند ، در حالی که امثال آیت الله بهبهانی ترور شده و شیخ فضل الله نوری (با حکم بیدادگاه فراماسون هایی همچون شیخ ابراهیم زنجانی) ، بردار کشیده شد ، برخی دیگر از آنها در پارک اتابک خلع سلاح شده یا به قتل رسیدند و آنگونه که در فیلم "ستارخان" هم نشان داده می شود، خود ستارخان نیز در حالی که پایش مجروح شده ، بردوش سربازان استبداد به مسلخ می رود.

    مرحوم علی حاتمی بسان سرنوشت واقعی مشروطیت ، پایانی تلخ برای فیلم "ستارخان" رقم زد که به هیچوجه از آن افتخار و آزادی و ملی گرایی مستفاد نمی شد و طبیعی بود که خشم

    سردمداران سیاست و فرهنگ طاغوت را برانگیزد.

    در تیتراژ انتهایی فیلم ، ترانه "مرغ سحر" که با صدای بیژن مفید بر تصاویری مستند از مشروطه خواهان به گوش می رسد : " مرغ سحر ناله سر کن ...داغ من را تازه تر کن..." ، بر این تلخی می افزاید و به نوعی تراژدی نهضت مشروطیت را بیان می کند.
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الخميس مارس 04, 2010 9:41 am

    کارگردان سالهای مشروطه

    به هرکس که ثابت کند از علی حاتمی تقلید کرده ام 5 میلیون تومان می دهم

    1/12/1388



    وی در گفت وگو با پارسینه گفت : این چه طرز سئوال کردن است؟ ، کجای کار من تقلید حاتمی بود؟ دکوپاژی که من داشتم اصلا با کارهای حاتمی قابل مقایسه نیست،هرکس دلیل بیاورد و به من اثبات کند که از کارهای علی حاتمی،چه در دیالوگ و دکوپاژ و چیزهای دیگر ، تقلید کرده ام، من نقدا 5 میلیون تومان بهش می دهم.

    ورزی درباره دیگر تفاوتهای سریالش با کارهای مرحوم حاتمی چنین توضیح داده است :

    • اینکه من آقای مشایخی را در نقش کمال الملک در سریالم گذاشتم، فقط بخاطر احترام به خاطره تاریخی مخاطبان بود که کمال الملک را با چهره جمشید مشایخی می شناسند، این اصلا اسمش تقلید نیست.

    • دیالوگ های علی حاتمی نثر مسجع سعدی را داشت ولی دیالوگ های سالهای مشروطه کاملا قابل فهم و محاوره ای و بی نظیر است، حتی بعضی ها ایراد گرفته بودند که چرا اینقدر محاوره ای و امروزی است.

    • من این توانایی رادارم که شش ماهه سریال این چنینی بسازم، مگر "در چشم باد" که چندسال پیش تولید داشت و میلیاردی خرج شد، چه از آب درآمد؟ ساختن سریال مغز و فکر می خواهد که من دارم و بازهم می سازم و ربطی به طولانی شدن زمان پیش تولید و ...ندارد.

    • برای ساخت این سریال ،اگر رانت هم بوده، حتما بوده دیگه! اینقدر قدرت داشتم و گردن کلفت بودم که رانت بگیرم.


    انتهای خبر / پایگاه خبری عروج






    بهمن ۱۳۸۸

    اینقدر گردن کلفت هستم که رانتخواری کنم!
    محمدرضا ورزی
    مقدمه: در عصر یک روز زمستانی، مقابل گل فروشی نبش امامزاده عبدالله(ع) شهرری، بطور خیلی اتفاقی آقای محمدرضا ورزی کارگردان سریال "سالهای مشروطه" را دیدیم که مشغول خرید گل و تزیین قاب عکس عزیز از دست رفته ای بود، با امید یک گپ دوستانه به سراغ ایشان رفتیم اما متاسفانه رفتار و عکس العمل چندان دلپذیر و مودبانه ای از آقای ورزی نیافتیم که مجبورمان ساخت علیرغم قول نیم بندی که داده بودیم این گفتگوی متفاوت و کوتاه را منتشر کنیم، قضاوت را به خوانندگان عزیز پارسینه واگذار می کنیم.

    ***

    -آقای ورزی، بعضی از صاحبنظران می گویند شما در سالهای مشروطه به نوعی از سبک و شیوه علی حاتمی تقلید کرده اید، آیا این موضوع را می پذیرید؟

    -این چه طرز سئوال کردن است؟ من اصلا از علی حاتمی تقلید نکردم، کجای کار من تقلید حاتمی بود؟ دکوپاژی که من داشتم اصلا با کارهای حاتمی قابل مقایسه نیست،هرکس دلیل بیاورد و به من اثبات کند که از کارهای علی حاتمی،چه در دیالوگ و دکوپاژ و چیزهای دیگر ، تقلید کرده ام، من نقدا 5 میلیون تومان بهش می دهم،حرکت دوربین را در کارهای حاتمی نگاه کنید، همه اش ثابت است، در حالی که در کارهای من دوربین کاملا زنده و متحرک است

    - مثلا شخصیت کمال الملک را با بازی جمشید مشایخی یک کپی از فیلم کمال الملک علی حاتمی است، ضمن اینکه خیلی از تاریخدان ها به خود مرحوم حاتمی هم ایراد می گرفتند که چهره دقیق و درستی از کمال الملک ارائه نداده و به نوعی این شخصیت را خیلی تغییر داده،، حالا می بینیم که همان کمال الملک علی حاتمی با همان نوع دیالوگ های پرطمطراق و.. دقیقا در فیلم شما بازسازی شده...

    -اینکه من آقای مشایخی را در نقش کمال الملک در سریالم گذاشتم، فقط بخاطر احترام به خاطره تاریخی مخاطبان بود که کمال الملک را با چهره جمشید مشایخی می شناسند، این اصلا اسمش تقلید نیست.

    -در مورد دیالوگها هم چنین نظری وجود دارد...

    -اصلا اینطور نیست، چه سئوال بی جایی می کنید، دیالوگ های علی حاتمی نثر مسجع سعدی را داشت ولی دیالوگ های سالهای مشروطه کاملا قابل فهم و محاوره ای و بی نظیر است، حتی بعضی ها ایراد گرفته بودند که چرا اینقدر محاوره ای و امروزی است.

    -شما چقدر برای سالهای مشروطه پیش تولید داشتید؟
    -5 ماه

    -خوب فکر نمی کنید برای این اثر که همه مقاطع طلایی و خاص تاریخ ایران را در خود جای داده، 5 ماه پیش تولید کافی نباشد؟ این یک نوع شتابزدگی نیست؟

    -من توانایی اش را دارم و انجامش دادم، من این توانایی رادارم که شش ماهه سریال این چنینی بسازم، مگر "در چشم باد" که چندسال پیش تولید داشت و میلیاردی خرج شد، چه از آب درآمد؟ ساختن سریال مغز و فکر می خواهد که من دارم و بازهم می سازم و ربطی به طولانی شدن زمان پیش تولید و ...ندارد.

    -بازخورد مردمی سریال چطور بود؟

    -خیلی خوب بوده، من همین الان که آمدم اینجا، همین آقای گلفروش که مرا از قبل می شناخت، کلی از من تشکر کرد

    -خیلی ها می گویند شما برای ساخت سریال هایتان یک امکانات ویژه یا به تعبیری رانت هم داشتید، ساخت سریال در مورد تاریخ معاصر و حمایت صداوسیما و استفاده آزادانه از لوکشین های اصلی و تاریخی و ..که شاید برای همه فیلمسازها مقدور نباشد.

    -اگر رانت هم بوده، حتما بوده دیگه! اینقدر قدرت داشتم و گردن کلفت بودم که رانت بگیرم.

    -آقای ورزی، از شما که با تاریخ آشنا هستید و خونریزی ها و قساوت و تلخی های تاریخ و شاهانش را مطالعه کرده اید، بعید است که تحمل چند سئوال یک خبرنگار را نداشته باشید.
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الخميس مارس 04, 2010 9:43 am

    مرغ سحر، ناله سر كن...


    سینمای‌ايران- سعيد مستغاثي:
    سينماي ايران چقدر به تاريخ معاصر مي پردازد؟ متأسفانه تقريباً هيچ. در معدود مواردي هم كه به سراغ رويدادهاي تاريخي رفته شده، ناشي گري فيلمساز سوژه را هدر داده است.

    علي حاتمي - صفحة 1 Satarkhan-e

    چنانكه بعد از گذشت 28سال از پيروزي انقلاب، هنوز فيلمي كه تا اندازه اي درخور اين رخداد عظيم و تأثيرگذار در تاريخ معاصر باشد، ساخته نشده است. همان طور كه درباره مشروطه هم جز ستارخان حاتمي، هيچ فيلمي مقابل دوربين نرفته است.اين همه در حالي است كه مثلاً فرانسوي ها، فيلم ها و مجموعه هاي زيادي را در باره انقلاب كبير فرانسه ساخته اند.

    رخدادهاي عظيم تاريخ معاصر جداي از آنكه بخشي از هويت و تاريخ و فرهنگ يك كشور هستند، گاهي اوقات آن قدر مصالح داستاني در اختيار فيلمساز قرار مي دهند كه بتوان فيلمي جذاب و به ياد ماندني براساسش ساخت.در خصوص مشروطه آن قدر دامنه اتفاقات بالا است كه مي توان چندين و چند فيلم را به آن اختصاص داد؛ فيلم هايي كه مي توانند مهم ترين ابزار براي شناساندن رخدادهاي تاريخ معاصر كشور براي نسل جوان باشند.

    شايد نتوان از بخش خصوصي انتظار داشت كه در چنين پروژه هايي پيش قدم شود، چون توش و توان اين بخش آن قدر نيست كه بتواند از پس هزينه هاي فيلمي درباره مشروطه برآيد، ولي مي توان از دولت متوقع بود كه بخشي از هزينه هايي كه صرف توليد فيلم يا حمايت از سينما مي كند را به چنين پروژه هايي اختصاص دهد. با اين پيش شرط كه چه در مرحله نگارش فيلمنامه و چه در انتخاب كارگردان، دقت نظر كافي صورت بگيرد وگرنه ساختن فيلم شعاري و غير جذاب و مبتني بر آوازه گري هاي رسمي، از سوي فيلمسازي ناكارآمد، جذاب ترين سوژه هاي تاريخي را هم بدل به هيچ مي كند.


    ستارخان يكي از بهترين و البته مهجورترين آثار مرحوم علي حاتمي است كه هم به نحوي درخشان ديدگاه حاتمي به تاريخ و تأثير آن در زندگي امروز را به تصوير مي كشد و هم به جرأت مي توان گفت كه سينمايي ترين روايت تاريخي سينماي ايران است. علي حاتمي نخستين فيلمسازي بود كه به مهم ترين بزنگاه تاريخ معاصر ايران يعني انقلاب مشروطيت و زمينه ها و ريشه ها و سرنوشت آن از ديدگاه خودش پرداخت؛ آن هم در شرايط حكومت استبدادي كه خود را حكومت مشروطه سلطنتي مي خواند.

    نگاه حاتمي در ستارخان ديدگاهي فراسياسي و فراتاريخي است؛ آنچنان كه در سلطان صاحبقران ، حاجي واشنگتن و هزاردستان نيز چنين بود؛ آنچنان كه ديدگاه يك هنرمند مي بايست باشد.

    در نگاه تاريخي حاتمي، بر خلاف آنچه تاريخ نويسان مي نگارند، قهرماني وجود ندارد و قهرمانان مرسوم در يك قضاوت منصفانه، بيشتر نگاه به خود دارند تا ديگران و ملت؛ همان طور كه ستارخان فيلم حاتمي اساساً به خاطر يك فوج صد نفري به انقلاب مي پيوندد و حيدرخان هم آنجا كه منافعش اقتضا مي نمايد، ميدان را خالي مي كند.
    به مناسبت صدمين سالگرد انقلاب مشروطه، به مهم ترين فيلم تاريخ سينماي ايران در اين باب مي پردازيم.

    ستارخان پس از شكست تجاري دو فيلم قلندر و خواستگار در سال 1351، نخستين پرداخت علي حاتمي به ژانر مورد علاقه اش يعني فيلم تاريخي به شمار مي آيد؛ روايتي رئال از قسمت برجسته تاريخ معاصر كه همواره در محافل سياسي، محل بحث وجدل هاي بسيار بوده است و حاتمي خواست كه علائق و دغدغه هاي خودش از تاريخ را با آن ديدگاه هاي اغلب دگم و تك بعدي به چالش بيندازد.

    بازيگران فيلم از ميان بازيگران تئاتر كه تا آن زمان با حاتمي كار نكرده بودند، بنا به شناخت و آشنايي تهيه كننده فيلم انتخاب شدند؛ علي نصيريان به نقش ستارخان، عزت الله انتظامي در نقش حيدر عمو اغلي، عنايت بخشي به نقش باقرخان و... .

    توليد فيلم در اواسط تابستان 51 در تهران شرو ع شد. براي صحنه هاي نبرد فيلم بين مشروطه خواهان و قواي دولتي، جلوه هاي ويژه سنگيني پيش بيني شد كه براي اولين بار در تاريخ سينماي ايران انجام مي گرفت. از همين رو تصميم گرفته شد كه آنتونيو كوريدوري به عنوان يكي از متخصصان برجسته از ايتاليا دعوت شود.

    پس از اتمام صحنه هاي تهران، گروه براي ادامه فيلمبرداري به تبريز عزيمت كرد. ارتش در تهيه و دراختيارقراردادن سياهي لشگر و حتي تهيه آذوقه كمك شاياني به روند توليد فيلم نمود كه نفوذ تهيه كننده در نهادهاي كليدي براي فراهم كردن كمك هاي فوق، نقش موثري داشت. ساير لوكيشن هاي فيلم هم در مسجد سپهسالار و كاخ گلستان و حوالي دماوند قرار داشت.


    به جهت صحنه هاي متعدد، حجم زياد پلان ها(كه از دكوپاژ خاص حاتمي مي آمد)، جلوه هاي ويژه گسترده و اقتضاي توليد اينگونه فيلم ها در آن روزها، مراحل فيلمبرداري حدود 3ماه به طول انجاميد. هادي صابر صحنه هاي عادي فيلم را مونتاژ كرد و تدوين صحنه هاي جنگي به مهدي رجاييان سپرده شد.

    بالاخره همه مراحل فني فيلم در اواسط بهمن 1351 به اتمام رسيد و فيلم، آماده نمايش شد.
    در تاريخ 20بهمن۱۳۵۱ ستارخان در درايوين سينماي ونك با حضور عده اي از نمايندگان مجلس، كميته ارزشيابي فيلم وزارت فرهنگ و هنر و عوامل توليد، طي يك نمايش خصوصي بر پرده رفت و مورد توجه مدعوين قرار گرفت اما نمايندگان مجلس آن را مخالف مشروطه و مغاير تاريخ آن تلقي كردند.


    ستارخان از 13اسفند ماه 1351 در 10سينماي مركز و شمال تهران به نمايش عمومي درآمد كه در روز دوم نمايش، مورد غضب مخالفين، مطبوعات و نمايندگان مجلس قرار گرفت. در جلسه غيرعلني مجلس شوراي ملي مورخ 15اسفند ماه 1351 بيانيه اي از سوي عده اي از وكلاي مجلس قرائت و امضا شد كه در آن، فيلم را كاملاً مردود و تحريف علني تاريخ معاصر به شمار آورده بودند. مفاد اين بيانيه به سنديكاي هنرمندان نيز كشيده شد و اين سنديكا كه بيشتر در تيول وابستگان سياسي- هنري رژيم پهلوي بود، علي حاتمي را به خاطر ستارخان و تحريف تاريخ مورد عتاب و نكوهش قرار داد و حاتمي به خاطر همين برخورد غيرمنصفانه براي هميشه سنديكاي هنرمندان را ترك كرد.

    سرانجام بر اثر جنجال هاي فراوان، كميته امور سينمايي وزارت فرهنگ وهنر سابق، صبح روز 17اسفندماه طي بخشنامه اي، پروانه نمايش فيلم را لغو و به استحضار تهيه كنندگان رساند و در 19اسفندماه، فيلم به طور كلي توقيف و از اكران پايين كشيده شد.


    در آن روزها هيچ كس تشخيص نداد كه در شرايط خفقان و اختناقي كه با رشد درآمد نفتي تشديد شده بود و ديكتاتوري شاه بيداد مي كرد، ساختن چنين فيلمي كاري بود كارستان. پرداختن به تاريخ مشروطيت با پيچيدگي هاي خاصش بسيار دشوار بود؛ آن هم در يك فيلم سينمايي با محدوديت هاي زماني. ستارخان داراي ظرايفي بود كه هيچ كس به آن اشاره نكرد؛ ظرايفي نظير رابطه حيدر عمواغلي و ستارخان، انگيزه هاي ستار از پيوستن به جنبش مشروطيت، حضور پرسش برانگيز يپرم خان و سردار اسعد در جمع مشروطه خواهان و عمليات تروريستي حيدرعمواغلي كه بيشتر به ضرر جنبش بود تا در تقويت آن.

    در اين فيلم، حاتمي براي اولين بار به تحليل ريشه اي و طبقاتي فرماندهان نظامي مشروطه خواهان(كه بعداً در تحريف تاريخ از سوي مورخين شاهنشاهي به رهبران انقلاب مشروطه بدل شدند!) مي پردازد و آنچه كه كمتر برايش اهميت دارد، سير وقايع تاريخي است. البته او در اين ميان به نقاط مهم تاريخي جنبش مشروطيت از جمله خلع سلاح مجاهدان يا شكست مشروطه خواهان در تبريز و پناهنده شدن ستارخان به سفارت عثماني نظر دارد.

    پايان ستارخان يكي از درخشان ترين پايان هاي تاريخ سينماي ايران است. جمله حيدر عمواغلي كه در مقابل اسب بي سوار ستار مي گويد: ... سوارش را خودم پيدا مي كند... ، حكايت روشن بينانه اي از اول و آخر همه جنبش ها و حركت هاي اجتماعي بدون ريشه و ايدئولوژي و صرفاً بر پايه يك سري الفاظ و كلمات به ظاهر زيبا است؛ در حالي كه سرنخ برخي سردمداران فاقد صلاحيت اين جنبش ها، به دليل كم بنيه بودن ظرفيت و استعداد سياسي، در دست بيگانگان و عواملشان قرار مي گيرد.

    حاتمي به خوبي اسطوره ها و افسانه هاي شه ساخته را زير علامت سؤال برده و سرانجام تلخ نهضت مشروطه را در آستانه سلطنت رضاخان به تصوير مي كشد. آواي مرغ سحر روي تيتراژ پاياني با صداي بيژن مفيد- در حالي كه تصاوير واقعي انقلابيون مشروطه آن را همراهي مي كند- تأكيدي بر همان پايان تراژيك به نظر مي آيد: ... مرغ سحر ناله سر كن... داغ مرا تازه تر كن...


    ستارخان پس از انقلاب نيز فرصت نمايش عمومي نيافت و تنها يك بار پس از فوت مرحوم علي حاتمي، در يك نمايش خصوصي در حضور عده اي انگشت شمار در سالن كوچك حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي بر پرده رفت.
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الخميس مارس 04, 2010 1:26 pm

    پنج شنبه 21/9/1387
    نشان فیروزه برای «لیلا حاتمی»


    نشان فیروزه سینماحقیقت به «لیلا حاتمی» اهدا شد

    در آئین گرامیداشت دوازدهمین سال‌مرگ علی حاتمی كه بدون حضور مسؤولان سینمایی برپا شد، نشان فیروزه سینما حقیقت توسط خسرو سینایی به لیلا حاتمی اهدا شد.


    به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، در ابتدای این مراسم كه در مركز گسترش سینمای مستند و تجربی برگزار شد، فیلم كوتاهی از زندگی و آثار علی حاتمی ساخته عزیز ساعتی به نمایش درآمد و فیلم مستندی درباره مجموعه تلویزیونی هزار دستان به كارگردانی روح‌الله امامی و با صدای ناصر طهماسب برای حضار پخش شد.

    بنا بر این گزارش، در ادامه مراسم بزرگداشت علی حاتمی، خسرو سینایی نشان فیروزه سینما حقیقت را از طرف مركز گسترش سینمای مستند و تجربی به لیلا حاتمی اهدا كرد.

    امشب به ناگهان این فكر از خاطرم گذشت كه اگر علی حاتمی زنده بود، چقدر سینمای ما قوی‌تر می‌شد. نه فقط به خاطر فیلم‌هایش بلكه به این خاطر كه او این توانایی را داشت كه آنچه را یك فیلم برای ساخت لازم دارد، فراهم كند.

    سینایی در این بخش گفت: قرار نبود من در این مراسم سخنرانی كنم اما وقتی فیلم پشت صحنه «هزار دستان» و ساخت شهرك غزالی را دیدم فكر كردم بهتر است چند جمله‌ای به عنوان یك هم‌نسل بگویم.

    وی ادامه داد: امشب به ناگهان این فكر از خاطرم گذشت كه اگر علی حاتمی زنده بود، چقدر سینمای ما قوی‌تر می‌شد. نه فقط به خاطر فیلم‌هایش بلكه به این خاطر كه او این توانایی را داشت كه آنچه را یك فیلم برای ساخت لازم دارد، فراهم كند.

    وی با بیان این مطلب كه اغلب فیلم‌های سینمایی به حداقل‌ها قناعت می‌كند گفت: من خود یكی از فیلمسازانی هستم كه به ناچار به دلیل نبودن امكانات پر و بال فیلمم را قیچی می‌كنم اما دیدم كه علی حاتمی چه خدمتی به سینما كرد چرا كه سینما فقط كارگردان بازیگر و فیلمبردار نیست. سینما گریمور و طراح صحنه می‌خواهد و سینما نیازمند ساختن صحنه‌های متعددی است.

    وی در ادامه سخنانش گفت: تمام این موارد را سینمای علی حاتمی داشت و او توانایی ساختن همه چیز را برای جلوی دوربین بردن داشت. باید بگویم جایت خالی است علی حاتمی. تو می‌توانستی ولی لااقل من نتوانستم.

    وی با یادآوری خاطره‌ای از ساخت سریال «پهلوانان» در سال 56 گفت: در آن سال‌ها آنقدر دكور و دیوارهای صحنه قلابی بود كه وقتی این پهلوانان عبور می‌كردند، دیوارها و دكور می‌لرزید. آن زمان مرحوم قوانلو فیلمبردار من بود و من به مسئولین تلویزیون گفتم كه اگر فیلمبرداری بازیگری است و كارگردانی این سریال بد باشد تقصیر من است. اما این دكور باعث می‌شود باور تماشاگر شكل نگیرد و فیلم مورد قبول واقع نشود.

    خسرو سینایی گفت: علی حاتمی اگر زنده بودی دیگر سینما فقط دو سه گریمور نداشت كه مجبور باشند چندین و چند پروژه سینمایی را با هم كار كند. اگر بودی ما فقط چند طراح صحنه باتجربه نداشتیم. تو می‌توانستی تهیه كننده‌ها و مسئولین را وادار كنی كه گریمور طراح صحنه و متخصصان بیشتری داشته باشد.

    وی با اشاره به شهرك سینمایی غزالی گفت: این شهرك سینمایی واقعا یك شاهكار بود و فقط همت و پیگیری و ساختنش تحسین برانگیز است. اگر علی حاتمی بود با توانایی كه در او وجود داشت سینمای ما غنی‌تر می‌شد. جای او خالی است.

    خسرو سینایی از رفتگان سینما یاد كرد و گفت: جای روح‌الله امامی، فریدون قوانلو، مهرداد فخیمی و همه كسانی كه در جنجال ستاره‌ها فراموش می‌شوند، خالی است. اینها كسانی بودند كه به سینمای ایران خدمت كردند ولی در بحبحه جنجال سینما كمتر اسمشان شنیده می‌شود.

    وی در انتهای سخنانش از مركز گسترش سینمایی مستند و تجربی برای برگزاری چنین بزرگداشتی قدردانی كرد و گفت: به شخصه از این مركز تشكر می‌كنم كه چنین بزرگداشتی را برگزار كردند. علیرغم اینكه علی حاتمی فیلمساز مستند نبود ولی فیلمساز دوران‌سازی بود. خوشحالم كه مركز گسترش این مسؤولیت را قبول كرد.

    بنابه گزارش فارس، در ادامه مراسم بزرگداشت علی حاتمی، طهماسب صلح‌جو و شاپور عظیمی درباره سینمای علی حاتمی سخنانی را ایراد كردند.
    به هم نسلان من یاد داده‌اند كه قرار است الگویی داشته باشیم این الگو نزدیك‌ترین كسان ما هستند. اجداد، پدران و مادران كه این متأسفانه در این دوره فراموش شده‌اند.

    شاپور عظیمی با بیان این مطلب كه عنصر دیالوگ در سینمای حاتمی باعث شده است تا دیگر نكات قوت سینمای او مغفول بماند، گفت: دیالوگ‌های علی حاتمی آنچنان غنی و پربار است كه در نگاه اول همه را مجذوب می كند. اما یكی از نكاتی كه به نوعی مغفول مانده است نوع روایتی است كه برای قصه‌گفتن داشت.

    وی افزود: امر قصه‌گویی در سینمای حاتمی نقطه مهمی است كه پوشیده مانده است. دیالوگ‌های او یك استثناست. آدم های پرمغز كه حرف های زیبا می‌زند ما آن ها را می‌شناسیم چرا كه به زبان كوچه و خیابان سخن می‌گوید. سوت دلان، هزاردستان و مادر علی حاتمی آدم‌هایی هستند كه مابه‌ازا دارند و ما آنها را باور می‌كنیم.

    این منتقد سینما كیفیت روایت در سریال «هزار دستان» را نسبت به سریال‌های دیگر تا فاصله‌ نوری دانست و گفت: روایت شخصیت خوشنویس در این سریال به گونه‌ای بود كه ما بدون هیچ شناختی از او و گذشته‌اش ناگهان می‌دیدیم كه مورد شكنجه مفتش قرار می‌گیرد. در تلویزیون كمتر چنین روایت‌های دقیق و پیچیده و سهل و ممتنعی را شاهد هستیم.

    وی روایت‌های علی حاتمی را نت‌های تزئینی دانست كه رنگ و بوی و حال و هوای خاصی به قطعه موسیقی می‌دهد.

    شاپور عظیمی اظهار داشت: این رندی علی حاتمی است كه آثارش را آنچنان سهل و ممتنع نشان می‌دهد كه به نظر برسد میزانسن فكری پیچیده‌ای ندارد. اما اگر ما از اشتیاق‌های اولیه رها شویم می‌بینیم حاتمی بسیار نگاه عمیقی به روایت دارد.

    وی گفت: برای من افتخاری است كه علی حاتمی یك ایرانی است و خوشحالم كه فیلم‌های او آن طرف آبها شناخته و درك نمی‌شود كه این مصداق سینمای ملی است و نشان می دهد كه كارگردان شناخت عمیقی از كشورش دارد.

    عظیمی گفت: در ذهن تك تك ما شخصیت‌های علی حاتمی زنده و جاوید هستند باعث افتخار ماست كه این شخصیت‌ها ایرانی هستند و ما زبان روایت آنها را می‌شناسیم.

    وی در ادامه افزود: این وجه از سینمای حاتمی هنرمندی و تبحر اكران در ارائه روایت‌های باورپذیر از آدم‌های باورپذیر تحت شعاع نت‌های تزئینی از جمله طراحی صحنه و دیالوگ‌ها مانع دیدن ورای تفكر و میزانسن اوست كه از نظر من یكی از كامل‌ترین‌هاست كه هرگز نمی‌توان نادیده گرفت.

    این منتقد سینما گفت: این امر بسیار مهمی است و به همین دلیل است كه پس از 12 سال كه از مرگ حاتمی می‌گذرد هنوز سینما و فیلمها و نگاه ایشان در خاطره‌ها مانده است. در سینمای حاتمی به طریقی ماهرانه مخاطب اهمیت دارد و آن را دنبال می‌كند. این كه ما برای یك سالن خالی فیلم می‌سازیم بی‌تعارف است.

    وی در انتهای سخنان گفت: علی حاتمی ردپای خود را در فیلم‌هایش محو می‌كند كه بی‌واسطه با روایت و شخصیت‌هایش ارتباط درونی برقرار كنیم و این دلیل ماندگاری اوست. سینمای حاتمی سینمای همیشه است سینمایی كه متعلق به سینمای خاصی نیست.

    طهماسب صلح‌جو دیگر منتقد حاضر در این مراسم اظهار داشت‌:‌هم نسلان من فیلمسازانی بودند كه سینمای را بدست گرفتند و هنوز نیز همتا ندارند. درست است كه ما در نسل جدید فیلمسازان خوبی داریم ولی هیچ كدام علی حاتمی، مسعود كیمیایی و داریوش مهرجویی نمی‌شود.
    امروز به خود لرزیدم وقتی دیدم ما چه كسانی را در این سینما از دست داده‌ایم این افراد یكی یكی از دنیا خواهند رفت

    وی افزود: این فیلمسازان روی نسل ما تأثیر گذاشته‌اند. بدون موعظه حسی را در ما زنده كردند كه هنوز با ماست و این حس به خصوص در آثار علی حاتمی بیشتر دیده می‌شود فیلم‌های او همیشه ما را به یاد گذشته می اندازد به یاد اینكه ما رگ و ریشه و گذشته‌ای داریم و زیر سایه فرهنگی رشد كرده‌ایم.

    این منتقد سینما با بیان این مطلب كه نسل ما زمانی كه جوان بود به این گذشته پایبند بود گفت: علی حاتمی وقتی كه جوان بود گذشته را حفظ كرد. شیوه روایت یا موضوع یا حتی توصیف‌های او ما را با گذشته درگیر می‌كرد و من امروز اهمیت این نگاه را درك می‌كنم.

    وی با اشاره به عدم حضور فیلمسازان و سینماگران در این مراسم گفت: ما دچار فراموشی شده‌ایم. چرا باید این سالن اینقدر خالی باشد؟ علاقه‌مندان سینمای حاتمی در جامعه مطبوعاتی ما بی‌شمار هستند ولی تصور می‌كنم خیلی‌ها فراموش كرده‌اند كه چنین مراسمی قرار است برگزار شود. بحث فراموشی علی حاتمی نیست. ولی خیلی‌ها یادشان می رود كه 12 سال پیش فیلمساز بزرگی را از دست داده‌اند.

    وی گفت: علی حاتمی محصول یك دوره و فرزند زمان خودشان بوده است و تأثیری كه داشتند فراموش ناشدنی است. من نمی‌دانم چه اتفاقی در آن دوره افتاد ولی تأثیر آن را در بین خودم و هم‌نسلانم می‌بینم.

    طهماسب صلح‌جو در ادامه افزود: به هم نسلان من یاد داده‌اند كه قرار است الگویی داشته باشیم این الگو نزدیك‌ترین كسان ما هستند. اجداد، پدران و مادران كه این متأسفانه در این دوره فراموش شده‌اند.

    صلح‌جو با اشاره به حفظ گویش تهرانی در آثار علی حاتمی گفت: علی حاتمی نخستین كسی بود كه به گویش تهرانی هویت داد و ما فقط گویش تهرانی را در فیلم‌های او می‌شنویم كه برگرفته از زبانی است كه از ذهنیت او عبور كرده و دراماتیك و پالوده شده ولی زبان، زبان مردم است. اگر قرار باشد چیزی درباره زبان تهرانی نوشته شود آثار علی حاتمی منابع معتبری هستند كه می‌توان از آنها استفاده كرد.
    ماجراهای زیادی وجود دارد كه می‌تواند برای حفظ تاریخ این مملكت به فیلم بدل شود كه متأسفانه این ماجراها یا گم شده‌اند یا تحریف.

    وی در انتهای گفت: علی حاتمی گذشته را باور داشت و آن را زندگی می‌كرد و از طریق سینما آن گذشته را به ما منتقل كرد. ما از گذشته جدا نیستیم و در فضای گذشته زندگی می‌كنیم. علی حاتمی می‌گفت حال همان گذشته است.

    خسرو سینایی در ادامه این مراسم اظهار داشت: علی حاتمی به دنبال سینمای ایرانی بود كه مدل‌هایش را از این و آن قرض نمی‌گرفت. سال‌های پیش به مسئولین سینمایی گفتم نسل ما نسلی است كه قبل و بعد از انقلاب را آگاهانه تجربه كرده اگر نسل ما قبل از انقلاب را آنگونه كه به نسل‌های بعد منتقل كند بخشی از تاریخ ما گمشده است و بخشی از توانایی كه سینما برای حفظ تاریخ دارد از دست خواهد رفت نسل جوانی خواهند آمد كه هرگز قبل از انقلاب را ندیرده‌اند و آن را خودشان خواهد ساخت.

    وی ادامه داد من تجربه كرده‌ام كه وقتی می‌خواهیم به تاریخ گذشته مراجعه كنیم چقدر با مشكل روبه‌رو هستیم و كمبود منابع داریم و اینجاست كه ارزش های علی حاتمی برای حفظ این تاریخ مشخص می‌شود.

    وی ادامه داد: ماجراهای زیادی وجود دارد كه می‌تواند برای حفظ تاریخ این مملكت به فیلم بدل شود كه متأسفانه این ماجراها یا گم شده‌اند یا تحریف. بخشی از سینمای ما و توانایی آن بدست نسلی است كه نه قبل از انقلاب را دیده است و نه از آن چیزی می‌داند و در نتیجه آن را از خود خواهد ساخت.
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الخميس مارس 04, 2010 1:28 pm

    چهره ای ماندگار بنام علی حاتمی [ برنامه مرتبط : گذر هفتم ]

    شنبه 14 آذر 1388

    علی حاتمی یعنی علی حاتمی

    برنامه گذر هفتم به مناسبت سالگرد علی حاتمی گفتگویی تلفنی با احمدبخشی دستیار کارگردان وی داشته است، که می خوانیم. عباس علی حاتمی در 24 مرداد ماه سال 1323 در تهران به دنیا آمد.

    حاتمی فارغ التحصیل از دانشکده هنرهای دراماتیک بود. او فعالیت های هنری اش را از تئاتر ، و با نوشتن نمایش نامه و کارگردانی تئاتر آغاز کرد. از سال 1341 ، با نوشتن فیلم نامه فیلم های کوتاه تلوزیونی ، در تلوزیون مشغول به کار شد.

    احمد بخشی یکی از دوستان صمیمی و دستیار کارگردان سی ساله حاتمی کیا درباره وی می گوید: در مدتی که با علی حاتمی کار می کردم وی برای من بعنوان دانشگاهی بود که هیچ گاه تمامی نداشت و یادگیری از او برای من همیشه باعث افتخار بوده است.

    یکی از ویژگی های علی حاتمی تسلط و احاطه ایشان به فرهنگ ایرانی است، به نظر شما این تسلط از کجا می آمد؟

    احمد بخش در پاسخ به این سوال گفت: من فکر می کنم که این حس تعهد ایشان نسبت به فرهنگ ایرانی از گذشته او بوده است و همچنین خود بارها و بارها گفته بود که خانواده و قصه های مادربزرگ و پدربزرگ یکی از عوامل اصلی در این ویژگی بوده است.

    اولین تجربه سینمایی حاتمی ، فیلم حسن کچل ( 1349) بود. حاتمی این فیلم را در پی موفقیت نمایش نامه حسن کچل و استقبال بسیار خوب مردم از آن ، ساخت. در واقع این موفقیت موجب شد که چند تن از دست اندرکاران سینما او را ترغیب کنند که این نمایش نامه را به فیلم بدل کند و شانس خود در عرصه سینما را نیز ، بیازماید.

    علی عباسی ، تهیه کننده سینما ، که نمایش حسن کچل را دیده بود ، برای ساخت فیلم آن ، اعلام آمادگی کرد ، اما به دلیل بی تجربگی حاتمی در عرصه سینما ، می خواست کارگردانی فیلم را به شخص دیگری بسپرد ، ولی حاتمی مخالفت کرد و سرانجام هم عباسی را متقاعد کرد که خود از پس ساخت آن بر می آید. حسن کچل نخستین فیلم ریتمیک و موزیکال ایرانی و برگرفته از داستان های کهن ایرانی بود. این فیلم با استقبال بسیار خوبی از سوی تماشاگران رو به رو شد و زمینه ورود و تثبیت موقعیت یکی از استعدادهای جوان و نسل پیشروی سینمای ایران را فراهم کرد. پس از موفقیت حسن کچل ، حاتمی از تئاتر فاصله گرفت و توانایی های خود را معطوف به سینما کرد. او بلافاصله بعد از حسن کچل فیلم طوقی ( 1349 ) را ساخت. طوقی نوعی کبوتر است که کبوتربازها علاقه زیادی به آن دارند.

    حاتمی در فیلم طوقی ف به یکی از ویژگی ها و سرگرمی های برخی از مردان آن زمان که گاه از یک سرگرمی فراتر رفته و به نوعی علاقه افراطی بدل می شد ، می پردازد. در این فیلم نیز علاقه به یک طوقی و تلاش برای به دست آوردن آن ، سرانجام به یک فاجعه بدل می شود. فیلم بعدی حاتمی با نام بابا شمل ( 1350 ) ، بازگشتی بود به سینمای ریتمیک و موزیکال مورد علاقه حاتمی و درباره لوطی و لوطی گری. حاتمی در سال 1351 فیلم ساز پرکاری بود و سه فیلم در کارنامه خود ثبت کرد ، فیلم های قلندر ، ستارخان و خواستگار. این سه فیلم نیز همچنان برخوردار از ویژگی های سایر آثار حاتمی هستند. در این میان فیلم ستارخان ، رویکردی تازه به یک حادثه تاریخی بود و ماجرای مشروطیت و قیام ستارخان و باقرخان را از زاویه ای دیگر بیان می کرد. منتقدان این فیلم را تحریفی از ماجرای اصلی دانستند. در سال 1356 با پنج سال فاصله ، حاتمی فیلم سوته دلان را ساخت. بسیاری از منتقدان سوته دلان را مهم ترین و کامل ترین فیلم حاتمی در قبل از انقلاب می دانند. در این فیلم هماهنگی کاملی بین فرم و محتوا وجود دارد و حاتمی ماجرای فیلم را که قصه عشق یک عقب مانده است را ، با زبان تصویری تازه ای به فیلم بدل کرده.

    حاجی واشنگتن ( 1361 ) ، نخستین فیلم حاتمی بعد از انقلاب اسلامی بود. جاجی واشنگتن ، ماجرای اولین سفیر ایران در آمریکا را روایت می کند. در سال 1306 هجری قمری ، حاج حسین قلی خان نوری از سوی ناصرالدین شاه به عنوان سفیر ایران به آمریکا اعزام می شود. سفیر ایران در آمریکا هیچ مراجعه کننده ای ندارد ، از طرفی بودجه سفارت ایران در آمریکا به شدت کاهش می یابد و سفیر مجبور می شود خدمه را نیز مرخص کند. تنهایی به سراغ حسین قلی خان می آید تا اینکه سرانجام دو مراجعه کننده به سراغش می آیند... دومین مراجعه کننده سرخ پوستی است که می خواهد به ایران مهاجرت کند و ... . البته این فیلم تا به امروز ، نمایش عمومی پیدا نکرده.

    آثار حاتمی در بعد از انقلاب از انسجام روایی بهتر و همچنین از مضامین و مفاهیم عمیق تری بهره مند است. در سال 1362 حاتمی ، کمال الملک ، فیلمی بر مبنای زندگی نقاش بزرگ ایرانی و رابطه اش با شاه و دربار قاجار را ساخت. حاتمی سعی کرده در این فیلم ، هم بعد تاریخی و هم بعد بیوگرافیک فیلم را حفظ کند و با تکیه بر رابطه حکومت با یک هنرمند به ضعف ها و چاش های فرهنگی و هنری در آن زمان بپردازد. این فیلم بهره مند از بازی خوب بازیگرانش است که هر یک بازی های خوب و ماندگاری از خود به جای گذاشته اند ، به ویژه جمشید مشایخی در نقش کمال الملک و عزت الله انتظامی در نقش ناصر الدین شاه. حاتمی در سال 1368 فیلم مادر را ساخت. مادر ماجرای روزهای پایانی مادری پیر است که در خانه سالمندان به سر می برد. او که بعد از سال ها تلاش و تحمل مشکلات بسیار و بزرگ کردن فرزندانش ، اکنون در آستانه مرگ قرار گرفته ، از فرزندانش می خواهد که او را به خانه قدیمیشان ببرند و خود نیز در این روزهای پایانی در آنجا جمع شوند.

    فرزندان او هر یک مسیری را در زندگیشان در پیش گرفته اند و به راه خود رفته اند. بیماری مادر و سپس مرگش بعد از کش و قوس هایی آنها را به یکدیگر نزدیک می کند. این فیلم نیز بهره مند از بازی خوب بازیگران مورد علاقه حاتمی بود ، به ویژه اکبر عبدی در نقش پسر عقب مانده مادر ، بسیار خوب ظاهر شده است. مادر به حق ، یکی از بهترین و ماندگارترین فیلم های حاتمی است. فیلم بعدی حاتمی ، دلشدگان بود که در سال 1370 ساخت. در این فیلم که ماجرایش در زمان سلطنت احمد شاه می گذرد ، تاجری فرنگی به بهانه رونق فرهنگ و هنر ، قصد دارد با پرکردن چند صفحه از چند موسیقی دان ایرانی، ردیف های اصیل موسیقی ایرانی را که در حال فراموشی است ، از گزند گذر زمان محفوظ نگه دارد. به همین منظور جمعی از بهترین نوازندگان را بر می گزینند. برنامه این گروه برای سفر به فرنگ با مشکلاتی مواجه می شود ، اما سرانجام عملی می شود ... در فرنگ صدای دلنشین طاهرخان ، خواننده گروه ، هنگام تمرین، موجب شفای لیلا ، برادرزاده سفیر عثمانی می شود ... هوای سرد و موذی فرنگ ، طاهرخان را که جسماً آدم ضعیفی است، دچار ذات الریه می کند و بعد از اجرای یک کنسرت می میرد.

    دلشدگان فیلمی شاعرانه و تغزلی بود و ستایشی در باب هنر ایرانی به ویژه موسیقی غنی و دلنوازش. این فیلم بسیار مورد توجه قرار گرفت. حاتمی دو فیلم نود دقیقه ای نیز ساخته بود که چند سال پس از مرگش به نمایش در آمدند: فیلم کمیته مجازات و تهران روزگار نو. در فیلم کمیته مجازات که ماجرای آن در تهران سال1295 (جنگ جهانی اول) می گذرد ، گروهی وطن خواه کمیتة مجازاتی را برای نابودی خائنین تشکیل داده اند و در این راه ترورهایی را صورت می دهند. فیلم تهران ، روزگار نو نیز، ماجرایش در شهریور 1320 که رضا شاه فرمان سرشماری را صادر می کند ، می گذرد. به دلیل سرشماری همه باید در خانه هایشان بمانند و این مسئله موجب می شود چند نظمیه از موقعیت سوء استفاده کنند و یک جواهر فروشی را سرقت کنند.

    حاتمی که از سال های اولیه دهه هفتاد ، مطالعه و تحقیق درباره زندگی جهان پهلوان تختی را آغاز کرده بود ، بعد از پشت سر گذاشتن دشواری هایی سرانجام در سال 1375 ، ساخت فیلم جهان پهلوان تختی را آغاز کرد. متاسفانه پس از آنکه تنها بخش هایی از فیلم را فیلم برداری کرده بود بیماری سرطان به سراغش آمد و در بیمارستان بستری شد و مجبور شد پروژه اش را نیمه کاره رها کند.

    لازم به ذکر است ، این فیلم توسط بهروز افخمی به سرانجام رسید به حق باید علی حاتمی را پر شورترین فیلم ساز وابسته به آداب و سنن ایرانی دانست. فیلم سازی که با تیز بینی و هوشمندی خاصی توانسته حال و هوای زندگی ، آداب و رسوم و باورهای ایرانیان به ویژه تهرانیان قدیم را به تصویر بکشد.

    درون مایه تمامی آثار حاتمی بر اساس ویژگی های قومی و انسان های رشد یافته در این باورها و اعتقادات ، شکل گرفته است. شخصیت آثار او اغلب شبیه ترین افراد به خصلت و باورهای قومیت های ایرانی هستند. حاتمی که تقریبا تمامی آثارش را بر اساس فیلم نامه هایی از خودش ساخته در انتقال فضا ، زمان و شرایط اجتماعی دوره تاریخی که در فیلمش به تصویر کشیده ، بسیار موفق بوده است.

    دیالوگ های فیلم های او بسیار درخشان و قابل توجه هستند و در سینمای ایران اگر بی نظیر نباشند حتما کم نظیر هستند. مجموعه های تلوزیونی علی حاتمی نیز به اندازه آثار سینمایی اش مورد توجه بسیار قرار گرفتند. ویژگی فیلم های سینمایی اش در سریال های تلوزیونی اش نیز به خوبی دیده می شوند و همین ویژگی هاست که سریال های او را از سریال های دیگر متمایز کرده و عمق بیشتری به آنها می بخشد. دو سریال سلطان صاحبقران و هزاردستان جزو موفق ترین و بهترین سریال های تلوزیون ایران بودند.

    احمد بخشی در پایان در یک جملهعلی حاتمی را چنین توصیف می کند:

    علی حاتمی یعنی علی حاتمی
    catuyoun
    catuyoun
    Admin


    تعداد پستها : 1950
    Age : 57
    Registration date : 2008-02-27

    علي حاتمي - صفحة 1 Empty رد: علي حاتمي

    پست من طرف catuyoun الخميس مارس 04, 2010 3:22 pm

    ستارخان(داستان حماسی)

    ستارخان

    محل فیلمبرداری: طهران، بهارستان، مجلس
    علی حاتمی: خب ...آماده!... سه. دو. یک... حرکت!
    سربازان روسی پشت توپها قرار می گیرند و شلیک می کنند. گلوله ها به بدنه مجلس شورای ملی اصابت می کند. آزادی خواهان از پنجره های مجلس تیر می اندازند. دکور مجلس در حال فروریزی است.
    علی حاتمی عینک آفتابی اش را از روی چشم بالا می زند ومی گوید: کات! همین برداشت خوب بود... زیر کلاکت یادت نره بنویس: به توپ بستن مجلس به دست لیاخوف، برداشت چهارم...
    محل فیلمبرداری: منزل علی موسیو ( تبریز)، ستارخان، باقر خان، علی موسیو و حیدر عمو اوغلو مشغول صحبت اند.
    علی حاتمی: حرکت!
    حیدر عمو اوغلو: خبر بدی دارم! لیاخوف مجلس رو به توپ بسته... انگار ملک المتکلمین و صور اسرافیل رو کشتن. تقی زاده هم معلوم نیست کجاست. می گن رفته زیر بیرق انگلیس...
    ستارخان: پس تو اونجا چی کار می کردی؟
    حیدر عمو اوغلی: من که نمی تونستم جلوی توپ در آم...
    ستارخان: مرگ حقه لامصب! مرگ دست خداست نه دست اون توپهای روسی. من اگه عمرم به دنیا بود که هست، جلوی اون توپهای روسی هم زنده می موندم لامصبا!
    علی موسیو: ما باید بجنگیم! من به غیر از خونه ام که مال زنمه همه داراییمو می دم تا تفنگ بخریم. باید بجنگیم.
    باقر خان: آقام علی، ذوالفقارش رو از رو می بست. اگه مشروطه چی هستین اسلحه هاتونو بیارین بیرون!... همه مردم ستار رو می شناسن و به مردونگی قبولش دارن. من و میر هاشم و تمام محله پشت ستار واستادیم. امیرخیز، مامالان، باغمیشه، همه جا!
    ستارخان: جنگ عین آتیش قلیون منه! اگه بهش پک نزنم خاموش می شه!
    ( حیدر ساکت است)
    علی موسیو: فقط اسلحه لازم نیست. آدمهایی لازم اند که جرات به کار بردن اسلحه را داشته باشند. ستار یکی از اونهاست...
    کات!

    ***

    محمد علی شاه در کاخ نشسته بود. اما انگار صدای گلوله ها را از تبریز می شنید. گلوله هایی که سوت می کشیدند و از بیخ گوشها می گذشتند... گلوله... گلوله... گلوله...
    باقر خان نشسته بود روی یک کنده چوب، اسلحه را عمود بر زمین گذاشته و سرش را به آن تکیه داده بود. تفنگچی هایش هر کدام به سویی می دویدند، فشنگ می آوردند، گلوله توپ ها را کنار توپ می چیندند و هر از چند گاهی چیزی از سالار می پرسیدند. باقر جواب می داد و دوباره با سکوت سرش را به تفنگش تکیه می داد. عاقبت مردی دوان دوان رسید و با صدای بلند داد زد: هاااای سالار! سوار های رحیم خان نزدیک اند. دارند می آیند که نیروی های خیابان و امیرخیز را از بین ببرند.
    باقر خان گفت: فوری یکی را بفرست امیر خیز تا به ستار اطلاع بدهد. از کدام جانب می آیند؟
    مرد گفت: اینطور که می آیند به نظرم از این جانب وارد شوند. تا نیم ساعت دیگر باید برسند.
    باقر خان تفنگش را کنار گذاشت و دهنه توپ را به سمتی که تفنگچی گفت بود برگرداند. دو تفنگچی به کمکش آمدند و توپ را هل دادند و مستقر کردند. باقر خان گفت: نزدیک که شدند یک گلوله توپ مهمانشان می کنیم...
    ساعتی گذشت. دیده بان از بالای بارو گرد و خاکی دید. فریاد زد: دارند می آیند! شلیک می کنند و می آیند!!
    باقر خان گفت: به تیررس که رسیدند علامت بده... و به توپچی گفت: علامت که داد بزن.
    چند دقیقه ای گذشت. باقر خان یک زانو را بر زمین زده بود ، دستش را روی زانو گذاشته بود و سبیلش را تاب می داد. همه منتظر بودند. دیده بان آب دهانش را قورت داد و فریاد زد: حالا!...
    توپچی شلیک کرد، گرد و خاک به هوا بلند شد. باقر خان چشم هایش را ریز کرد تا چیزی ببیند. نتوانست. فریاد کشید: چی شد؟ دیده بان داد زد: اینطور که من دیدم حداقل ده نفری ازشان کشته شدند. بقیه هم دارند فرار می کنند!
    باقر خان گفت: مرحبا!... به امیر خیز اطلاع بدهید... و دوباره روی زمین نشست و سرش را به تفنگ تکیه داد.

    ***

    شب خنک تبریز، هوای پاک تابستان، خانه ای در کوی امیرخیز. اینجا منزل ستار خان است. دو نفر روی تخت نشسته اند. ستار و باقر، یکی سردار و آن یکی سالار. آتش دو قلیان در فضای تیره حیاط برق می زند.
    - امروز خوب روزی بود ستار. هر چه نیرو داشت رحیمخان ما به عقب راندیم!
    - بد هم نگفتی. گویا سراغ امیرخیز هم می خواستند بیان!
    - بله سردار. ما نگذاشتیم. آن طور که دیده بان روی بارو دیده بود بیوک خان سردسته سوار ها بوده ولی خودش کشته نشده. رحیم خان هم که انگار قابل حساب نکرده ما رو! ... بیوک خان رو فرستاده و خودش نشسته به عیش و عشرت!
    - عیب نداره باقر. حالا که فهمید چند تا کشته داده و بیوک با چه خفتی فرار کرده حساب می آد دستش.
    - فکر می کنی جنگ تا کی طول بکشه سردار؟
    - تا هر موقع باشه عیب نداره. تازه اول جنگه باقر. دو هفته نیست مجلسو به توپ بستن. حرفهای حیدر عمو یادت نیست؟... می خوان بساط مشروطه رو برچینند. ما نمی ذاریم باقر. نمی ذاریم! خودت و تفنگچی هاتو آماده کن برای یه جنگ طولانی! یا دوباره مشروطه رو می گیریم یا همه کشته می شیم. قول بده وسط کار کم نیاری. جا نزنی!
    - قول می دم سردار! قول!

    ***

    پیروزی ابتدایی نصیب آزادی خواهان تبریز شده بود. اما در دیگر شهر های ایران اوضاع این گونه پیش نمی رفت. در طهران و دیگر ولایات آزادی خواهی سرکوب شده بود و استبداد قاجاری حکمرانی می کرد. این اخبار در تبریز و در میان آزادی خواهان موجی از یاس و نا امیدی افکند. رحیم خان علی رقم شکست اولیه بدست باقر خان نیرو هایش را دوباره به سمت تبریز گسیل کرد. ترس و وحشت بر جان مردم افتاد و در موج سنگینی از بی امیدی اسلحه ها به زمین گذاشته شد. رحیم خان پیروزمندانه وارد شهر شد و بدون هیچ مقاومتی تبریز هم به دست استبداد محمد علی شاه افتاد. اما نه همه تبریز...
    ... اینجا ایران است. آن شهری که آن بالا می بینی گوشه های سمت چپ نقشه، تبریز نام دارد. اینجا شیر های دلاوری خفتخه اند. این بیرق های سفید که می بینی بر در خانه ها نصب شده علامت صلح است. صلح با استبداد. اما نترس. شیر های دلاور همین روزهاست که بیدار شوند و این بیرق های ننگین را از سر در خانه ها بیاندازند... این محله که می بینی اسمش امیرخیز است. توی این کوچه ستار خان منزل کرده است. شیر امیرخیز حالاست که بیدار شود...
    منزل حاج مهدی کوزه کنانی، نزدیک بازار تبریز
    ستارخان: این که نشد وضع لامصبا! پس غیرت کجا رفته؟ یا علی بگید و بلند شید تا این استبداد چی ها رو بریزیم بیرون. مملکت مشروطه می خواد!
    علی موسیو: نهارتو بخور سردار. عجله نکن. آرام آرام!
    حاج مهدی: راست می گه ستار! عجله نکن. حمایت من و همه بازاری ها پشت شماست. به خواست خدا همه این استبداد چی ها رو دور می اندازیم. زمانش دست خداست. حالا نشد یک ماه دیگه. یک سال دیگه.
    ستارخان: می ترسم حاجی! می ترسم آتیش جگرم خاموش بشه!
    حاضرین در بحث و جدل غرق شده بودند که ناگاه صدای شلیک گلوله ای همه را میخکوب کرد. یک نفر گفت: سقف اطاق را ببینید! نگاهها به سمت سقف اطاق رفت. گلوله ای به سقف اطاق خورده بود. نگاهها به میان جمع برگشت. حسین باغبان به تفنگ یکی از تفنگچی ها که از دهانه تفنگش دود خارج می شد اشاره کرد و گفت: چه کار کردی تفنگدار؟
    تفنگچی گفت: بی اختیار زدم! دستم به ماشه نبود! نمی دانم چگونه شلیک شد!!
    حاج مهدی گفت: قضا بلا بوده... رفع شده انشاء الله
    ستار خان خندید و گفت: قضا بلا نبوده حاجی! نشانه خوب و فال نیک ما بوده! همین نشانه برای من کافی است. جنگ را از فردا دوباره شروع می کنم. هر که می خواهد بیاید همین جا بگوید یا علی!
    فریادی در اطاق پیچید: یا علی!

    جنگ دوباره آغاز شد و این بار یازده ماه به طول کشید. گاهی ستارخان پیروز بود و گاهی استبداد. رحیم خان آمد و رفت، عین الدوله والی تبریز شد و بعد هم صمد خان به او پیوست. قساوت و کشت و کشتار را به حد نهایت رسانیدند اما ستارخان پایداری می کرد. تیر ماه فرا رسید و بعد از یازده ماه جنگ طاقت فرسا، تبریز در محاصره نیروهای دولتی مقاومت می کرد. گویی دیگر نای مقابله نمانده بود. آب و آذوقه به شهر نمی رسید. دست ها از زور گرسنگی تاب آن نداشتند که ماشه تفنگ را بچکانند. ستارخان نگران اوضاع شهر بود...
    ستار: بد وضعی پیش آمده باقر!
    باقر: تا خدا چی بخواد سردار...
    ستار: خدا اون چیزی رو می خواد که اراده ما بخواد. نیروهای روس می خوان بریزند تو شهر. به بهانه این که توی تبریز آب و غذا نیست... قرمساق ها!
    باقر: صلاح دیگه به نامه نوشتن به شاهه ستار! باید بگیم که نباید پای روس و انگلیس وسط کشیده بشه...
    ستار: هیهات از این شاه... هیهات!

    ***

    سپاه روس از راه جلفا راه آذوقه را به تبریز باز کرد. نیروهای دولتی به سرکردگی صمد خان و عین الدوله از ترس جانشان هر کدام به سویی دویدند. محمدعلی شاه به پایان سلطنتش نزدیک بود. صمصام السلطنه بختیاری به شورش برخواسته و نیروهای دولتی را شکست داده و حتی اصفهان را نیز فتح کرده است. سردار اسعد نیز همراه اوست. او با فرستادن تلگرافی خبر پیروزی خویش را به ستار خان می رساند. مجاهدین گیلان نیز به پا می خیزند و برای فتح طهران پیش می روند. آنها خبر فتح قزوین را با تلگراف برای ستارخان می فرستند. در کوی امیرخیز، ستارخان توی حیاط روی تخت نشسته است و تلگراف ها را می خواند. قطره اشکی از گوشه چشمش می چکد.

    ***

    طهران فتح شد. محمد علی شاه فرار کرد و نسیم آزادی وزیدن گرفت. ستار خان و باقر خان با شکوه و جلال وارد طهران شدند. خیابان ها آذین بندی شده بود. ستار شاخه گلی در دست داشت و لبخند می زد. باقر سینه را سپر کرده بود و راه می رفت. کسی گفت: سردار! بفرمایید تا عکسی به یادگار بگیریم.
    سردار و سالار هر کدام روی یک صندلی نشستند. باقر کلاهش را مرتب کرد، دستش را روی عصا گذاشت و سینه اش را جلو داد. ستار خان هم یک دست را روی زانو گذاشت و گل سرخش را با دست دیگر گرفت. عکاس باشی گفت: آماده باشید... یک، دو، سه... متشکرم آقایان!



    کتابنامه:
    1- تاریخ مشروطه ایران/ احمد کسروی – انتشارات امیرکبیر
    2- تاریخ هجده ساله آذربایجان/ احمد کسروی – انتشارات امیرکبیر

      مواضيع مماثلة

      -

      اكنون الخميس مارس 28, 2024 3:38 pm ميباشد